صفحه ٣٢٢

جوان خواسته‌هايى دارد و ما بايد به خواسته‌هاى جوانان احترام بگذاريم و هر چه كه باشد زمينه تأمين آنها را فراهم كنيم. از آن طرف هم هيچ حرفى از تكليف و وظيفه براى جوانان به ميان نياوريد. مبادا بگوييد جوانان يك سلسله «تكاليف» و «وظايفى» دارند كه نسبت به انجام آنها مسؤول و مكلفند؛ فقط مرتب تكرار كنيد كه جوانان «مطالباتى» دارند كه آن مطالبات امرى است قابل احترام و همه، اعم از جامعه و دولت و حكومت و حتى خدا بايد در صدد آن باشند كه اين مطالبات را ادا كنند. سخن از مشروع و نامشروع بودن خواسته‌ها و مطالبات مطرح نيست. اصلا چيزى به نام «نامشروع» وجود ندارد؛ چرا كه ملاك مشروعيت همين است كه مردم و جوانان چه مى‌خواهند. بنابر اين هيچ گاه نمى‌شود كه جوان چيزى بخواهد كه نامشروع باشد؛ زيرا اصلا اين خواسته و تمايل او است كه قباى مشروعيت را بر تن افعال و رفتارها و كردارها مى‌پوشاند. اگر جوان بخواهد از مواد مخدر و مشروبات الكلى استفاده كند حق او است. اگر بخواهد عشرتكده داشته باشد و فساد و فحشا مرتكب شود حق او است. اگر بخواهد رقص و پاى‌كوبى و مستى نمايد باز هم حق او است. اين افراد لااقل شايد براى يك بار هم كه شده در سخنرانى و مقاله و كتابشان نمى‌گويند و نمى‌نويسند كه اين جوانان در مقابل خدا و پيامبر و دين و جامعه مسؤوليت‌ها و وظايف و تكاليف متعدد و سنگينى نيز برعهده دارند كه بايد در پى انجام آنها باشند.
تأسف و تأثر بالاتر اين است كه عده‌اى چنين مطالب و طرز تفكرى را به نام دين ترويج مى‌كنند و مى‌گويند اصلا اينها متن اسلام و صريح خود قرآن و روايات اسلامى است. آنان در اين رابطه به آيات و رواياتى از قبيل: لاَ إِكْرَاهَ فِى الدِّينِ(285)، مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَج(286)، لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً(287)، إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر(288) استناد مى‌كنند. اينان «حريت» را در اين كلام اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه: لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرا، به معناى همين آزادى ولنگارى و بى‌بندوبارى و پاى‌بند نبودن به ارزش‌ها تفسير مى‌كنند. اگر گاهى به مطالب راديو، تلويزيون و مطبوعات بيگانه توجه كرده باشيد عين همين سخنان را از آنها مشاهده كرده‌ايد. اين روزها آنها وقتى درباره ايران صحبت مى‌كنند، مى‌گويند آنچه مانع