صفحه ٢٨٦

هم‌چنين آنچه كه بر حضرت عيسى(عليه السلام) يا حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) نازل شده، كلام خدا است. هيچ گاه صحيح نيست بگوييم اين آيات، كلام خود پيامبر است كه به علت آن احساس و احساس درونى، چنين مطالبى را بر زبان جارى ساخته است! اعتقاد به اين كه اين آيات، كلام خدا نيست، با انكار نبوت انبيا تفاوتى ندارد و كتاب آسمانى را فاقد اعتبار خواهد ساخت. در اين صورت در مورد هيچ آيه‌اى از قرآن نمى‌توان اعتماد و اطمينان پيدا كرد كه خداوند چنين چيزى فرموده است، و در نتيجه، هدف بعثت انبيا و ارسال كتب كه هدايت انسان‌ها و اتمام حجت است محقق نخواهد شد: رُسُلا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً(236)؛ پيامبرانى كه بشارت‌گر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از (فرستادن) پيامبران، در مقابل خدا (بهانه و) حجتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است.
بعد از آمدن پيامبران و نزول كتاب‌هاى آسمانى حجت بر مردم تمام شده است؛ و اين در صورتى است كه پيامبر، وحى آسمانى را به طور كامل و صحيح دريافت كرده، و آن را بدون كم و كاست به مردم ابلاغ نمايد. كسانى كه مى‌گويند: قرآن كلام پيامبر است نه كلام خدا، و بعد هم اضافه مى‌كنند كه: كلام پيامبر يك «معرفت بشرى» است كه احتمال خطا و اشتباه دارد؛ لازمه اين سخن، بى‌اعتبارى قرآن و در نتيجه عدم اتمام حجت است.
البته به اعتقاد ما كتاب‌هايى كه امروزه به عنوان «تورات» و «انجيل» در اختيار پيروان آنها است، دستخوش تحريف گشته است و حتى خود مسيحيان كتاب انجيلِ كنونى را به عنوان كلام حضرت عيسى(عليه السلام) هم قبول ندارند. از نظر آنان انجيلِ اصيل مفقود شد و پس از مدتى برخى از حواريون به نام‌هاى: لوقا، يوحنا، متا و... اين كتاب را به نگارش درآوردند. در مورد قرآن كريم ما معتقديم كه كلام خدا است و بدون هيچ تحريفى باقى مانده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُون(237)؛ بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.
عده‌اى خود را «ملى ـ مذهبى» يا «روشنفكران مذهبى» مى‌نامند، ولى به دليل طرح چنين سخنان واهى و باطلى در واقع شايسته نام «روشنفكران بى‌دين» هستند؛ كسانى كه رابطه «بنده ـ مولا» بين «انسان» و «خدا» را مربوط به دوران بردگى مى‌دانند كه اكنون ديگر دوران آن سپرى