اجتماعى را بيشتر رعايت مىكند از كرامت اجتماعى و حقوقىِ بيشترى بهرهمند گردد. كرامت فردى كه در اثر تقواى فردى حاصل مىگردد با احكام اجتماعى و حقوق ارتباط ندارد؛ مگر اينكه تقواى فردى، به گونهاى در ديگران تأثير بگذارد؛ مثلا شخص متقى به ديگر افراد جامعه خدمت مىكند و نسبت به آنها دلسوز است. در اين حالت ممكن است گفته شود اين شخص بايد مورد احترام واقع شود. لزوم احترام به او ـ به عنوان يك امر حقوقى ـ به خاطر تأثيرى است كه او در جامعه نسبت به ديگر افراد دارد.
از اين رو، ادلهاى كه در فلسفه حقوق در مورد مسايل حقوقى بيان مىگردد، بايد در ارتباط با زندگى اجتماعى انسانها باشد. كرامتى كه در مثال اخير بيان كرديم يك كرامت اجتماعى و مربوط به زندگى انسانها در جامعه است. كرامتى كه از آيه شريفه إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَيكُم استفاده مىشود، يك كرامت فردى است نه يك كرامت اجتماعى و حقوقى. البته ممكن است با استفاده از دلالت التزامى بگوييم، بر اساس اين آيه فرد متقى بايد در نزد همه مؤمنان از حرمت و كرامت برخوردار باشد؛ چون كسى كه نزد خدا عزيز و داراى كرامت است مؤمنان نيز بايد او را عزيز بشمرند. اما بايد توجه داشت كه اين امر، يك توصيه اخلاقى است نه يك حكم حقوقى. اينگونه نيست كه اگر شما بدو احترام نگذاريد، دادگاه شما را تعقيب يا مجازات نمايد. در احكام حقوقى، ويژگىهاى اخلاقى و فردى اشخاص چندان نقشى ندارند؛ چون احكام حقوقى، براى تنظيم روابط اجتماعى انسانها مىباشد. در اين حالت، باتقواترين انسان با يك فرد معمولى كه در پناه جمهورى اسلامى زندگى مىكند، داراى ارزش حقوقى يكسانى هستند. هر كس كه در پناه دولت اسلامى است، اعم از مسلمان، كافر ذمى و يا كافر معاهَد، از امنيت مالى و جانى برخوردار است(220) و در صورتى كه نسبت به او تعرضى صورت
نظریه حقوقی اسلام ج1
جلسه نوزدهم: حق كرامت انسان (2)