صفحه ٨٠

توجهات آن انسان هادى، اين انسان ها به مقام صعود در هبوط بپردازند و مصداق «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه» «1»
 قرار گيرند تا در سايه سار شجره ى پاك و پرثمر ايمان و عمل صالح، به كمال امكانى خويش نايل گردند و آيه ى «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَكَر أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَة» «2»
 را در فكر، فعل و انگيزه ى خويش متجلّى سازند و چنين انسان هايى هويّت مدار و شناسنامه دار و حقيقى شده در دارِ وجود، مفقودالاثر و بى هويّت و بى بركت نباشند، بلكه در هر مكان و هر زمان، مبارك گردند و كوثرشناسِ كوثرمنش، كوثر روش و كوثر گرايش و خود كوثرى شوند كه از هرچه تكاثر و كثرت است رهايى يابند و به مقام كوثر و وحدت دست يازند.
غرض اين است كه انسانِ وامانده در طبيعت و سرگشته ى كوى ماديت و طوفان زده در صحراى حيرت و فارغ از هويّت و هستى خويش، ولى تشنه ى آب حيات و شيفته ى كمال، طمأنينه، سكونت و يقين و سعادت حقيقى و خوش بختى واقعى در پرتو بصيرت و تفقّه الاطراف فاطمه (س) و تأسّى به بينش، منش و روش زندگى او، در ابعاد فردى، خانوادگى و اجتماعى، راه نجات، رشد، فلاح، صلاح و رستگارى در پيش گيرد و با قراردادن آيينه ى فاطمى پيش روى خويش و تابلوى زيبا و نورانى و ماندگار آن يادگار پيامبر خدا محمّد مصطفى (ص)، به خويشتن شناسى، خويشتن يابى، بازشناسى و بازسازى