صفحه ٧٣

و در نتيجه با عالمى متعالى تر از عالم ماده مرتبط خواهيم شد. اولياء الهى حقايقى را ديده و متوجّه شده اند كه انسان هاى عادى از آن حقايق و رمز و رازشان بى خبرند در حالى كه همگى نياز دارند كه از حقايق باخبر شوند و جانشان با آن حقايق مأنوس گردد. گفت:

         گرچه در خشگى هزاران رنگ هاست             ماهيان را با يبوست جنگ هاست
             اين جهان خود حبس جان هاى شماست             هين رويد آن سو كه صحراى شماست
             اين جهان محدود و آن خود بى حد است             نقش و صورت پيش آن معنى سد است

انبياء و اولياء آمده اند تا ما را از حقايق و رمز و رازهاى عالم بالا با خبر كنند و تذكر دهند كه حقيقت هرچيزى جنبه ى ملكوتى آن چيز است، به ما انذار دهند كه چشمتان تماماً بر زمين و عالم ماده دوخته نباشد، كمى به عالم بالاتر چشم بدوزيد تا آرام آرام به تماشاى آن عالم بيكران دست يابيد و در ابديت خود با آن عالم مأنوس باشيد و اگر خود را مستعد انس با حقايق ملكوتى عالم نگردانيد در برزخ و قيامت كه از عالم ماده خبرى نيست در ظلمات خواهيد بود.
به كسانى كه به لطف خدا سرشان را بالا كردند و حقايق عالى را ديدند و مأمور شدند ما را با آن حقايق مأنوس كنند، «هادى» مى گويند. يعنى هدايت گرانى كه از سطح روزمرگى هاى دنيا بالاتر آمده و حقايقى را ديده اند. اين ها به لطف خدا قلب هاى آزادشده اى دارند كه به توحيد رسيده و حقايق را ديده اند و مى توانند راه ارتباط با آن حقايق را به ما گوشزد كنند. هرگز ممكن نيست كسى از خودِ مادون به خودِ متعالى سير نكند و حقايق متعالى را بيابد و قبول كند؟! هدايتگران، خودشان با آن