صفحه ١٦٥

مى كند. «1» مواجهه با راز يا «وجود» كه عين حيات است و پرستش، تنها در آن حالت محقق مى شود و معناى خود را باز مى يابد. ديگر انسان ها اسلام را براى خود نمى خواهند بلكه خود را براى اسلام مى خواهند. فاطمه زهرا (س) در همين راستا حاضر شدند همه ى مصيبت ها را براى اسلام تحمل كنند، بنى اميه و بنى عباس هم اسلام را مى خواستند تا به نام اسلام و به عنوان خليفه ى پيامبر (ص) بر مردم حكومت كنند و نفس امّاره ى خود را ارضاء نمايند، ولى اهل البيت (ع) خود را براى اسلام مى خواستند و در حدّ فداكردن جان از آن دفاع كردند و همه در راه اسلام شهيد شدند و نگذاشتند نگاه وجودى از متن اسلام به نسيان رود و به همين جهت هنوز در زبان مسلمانان نظر به راز به چشم مى خورد، رازى كه با انقلاب اسلامى با درخشندگى بيشتر ظهور كرد و انقلاب اسلامى تنها با چنين نگاهى حفظ مى شود و ادامه مى يابد و فاطمه (س) به ما فهماند مواظب باشيم دنياطلبى ها چشم هاى ما را از آسمان معنويت به زمين معطوف نگرداند.
وقتى حضرت صادق (ع) مى فرمايند: خلق از شناخت فاطمه (س) باز داشته شده اند، معلوم مى شود شناخت آن حضرت كار هركسى نيست و بايد بدانيم اين بازداشته شدنِ خلق از شناخت فاطمه (س) نه تنها نسبت به مقامات معنوى حضرت مطرح است حتى در موضع گيرى هاى سياسى ايشان هم رازها و رمزها نهفته است كه به راحتى نمى توان به كُنه آن ها