صفحه ١٦٣

پيامبر (ص) رحلت كرد، دورويى و نفاق در شما آشكار شد:- ظَهَرَتْ فيكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ- و كالاى دينْ بى خريدار گشت و هر انسان گمراهى دعوى ديندارى ساز كرد» ملاحظه كنيد حضرت چگونه شرايط پس از رحلت رسول خدا (ص) را براى مردم جهان تحليل مى كنند تا معلوم شود چشمى در آن مرحله از تاريخ نگران وضعى بود كه پيش آمده و مى دانست چه چيز در حال وقوع است. البته هميشه با ظهور هر دينى افرادى كه به حقيقت آن دين آگاهى نداشته اند بوده اند و خواهند بود ولى مشكلى كه زهراى مرضيه (س) را نگران كرد اين بود كه حاكميت و هدايت جامعه از دست دين شناسان واقعى بيرون رفت و حقيقتاً غفلت از نظر به على (ع) با نديدن راز و سرّ مستودع در شخصيت فاطمه (س) آغاز شد و عده اى در مقام خليفه ى رسول خدا (ص) بيگانه از هرگونه رازانديشى، عملًا هر قداستى را ناديده گرفتند. در چنين شرايطى اگر زهراى مرضيه (س) به صحنه نمى آمد مصيبت بزرگى جهان اسلام را فرا مى گرفت، واى اگر اسلام، فاطمه نداشت. «1» مشكل جامعه ى دينى اين نيست كه افراد منافق و دورو در آن هستند، منافق هميشه بوده و خواهد بود، مشكل جامعه ى دينى اين است كه مردم نسبت به حضور فعّال چنين افرادى در امور اجرايى و فرهنگى حساس نباشند. اين بود آن مشكلى كه زهراى مرضيه (س) با آن روبه رو بود و متوجه شد فكرى در ميدان آمده كه معنويت و ارتباط