صفحه ١٤٠

به آن دست يابد ولى از يك طرف مى فرمايند هر كس خواست شب قدر را درك كند بايد بتواند فاطمه (س) را درك كند و از طرف ديگر مى فرمايد او را فاطمه ناميدند تا خلق را از معرفت به او باز دارند. با دقت در اين دو فراز از روايت مى فهميم در عين آن كه از طريق فاطمه (س) امكان درك شب قدر بهتر فراهم است ولى اين كار براى انسان هاى عادى خيلى مشكل و يا محال است.
بايد بپرسيم اى امام عزيز! اگر راهى براى شناخت فاطمه (س) نيست، چرا بحث شناخت او را مطرح مى فرماييد و مى فرماييد كسى كه او را درك كند مى تواند شب قدر را درك كند؟! و اگر راهى هست، پس چرا اين قدر سخت است كه خلق از شناخت او باز داشته شده اند. حضرت مى خواهند ما را متوجه نمايند كه «تا جنينى كار خون آشامى است» تا هنوز در ساحت ماهيات و كثرات هستيد هرگز به آن شناخت دست نمى يابيد زيرا رازى در ميان است كه تا روحِ رازبينى را در خود تقويت نكنيد او را كه دريچه ى نظر به رازهاى آسمانى است نمى توانيد بشناسيد. اگر مى خواهيد رازشناسى پيشه كنيد حورائى انسى در ميان است كه از يك جهت آسمانى است و از جهتى ديگر انسى و زمينى است و مى تواند با ظهور زمينى اش شما را به عالم معنا و حقايق آسمانى منتقل كند. علت آن كه مردم معمولى را از شناختن آن حضرت بازداشته اند آن است كه فقط نهنگان مى توانند به قعر اقيانوس راه يابند. گفت:
         زآبِ خُرد، ماهى خُرد خيزد             نهنگ، آن به كه در دريا ستيزد