صفحه ١٢٢

وقتى خداوند در قيامت به عده اى دستور مى دهد: «اخْسِئُوا فيها وَ لاتُكَلِّمُوا» «1»
 «چخ!- نهيبى كه به سگ مى زنند- هيچ سخن نگوييد»، معلوم است به واقع سگ شده اند. چون در آن جا كلمات جنبه ى اعتبارى ندارند بلكه جايى است كه واقعيت هركسى ظهور مى يابد از اين جهت بايد متوجه باشيم در دستورى كه به اهل محشر مى دهند كه روى خود را برگردانيد، چون فاطمه زهرا (س) مى خواهد عبور كند، رازها و رمزهايى را گوشزد مى كنند. اگر كسى در دنيا با رياضت در بندگى خدا، خود را به عالم بندگى نكشانده باشد و به جنبه هاى باطنى ترِ دين نظر نداشته باشد، از ديدن نور حضرت فاطمه (س) محروم است و عملًا از بسيارى از حقايق محروم است. مگر ما در روايت از معصوم نداريم «خيرالعمل» يعنى اعمال فاطمه (س) و فرزندان آن حضرت؟ «2» پس اگر كسى فاطمه بين نشد، خيرالعمل را گم مى كند، چون عبوديت در مشرب فاطمى را گم مى كند و از مطلع انوار ملكوتى در تعيّن انسانى، در جمال عصمت كبرى، محروم مى شود و از ادراك و ارتباط با ليلة القدرِ متعيَّن كه ظرف قبول همه ى قرآن به صورت جامع است، بى بهره مى ماند.
به جامعيت قرآنى كه در ليلة القدر نازل مى شود فكر كنيد تا معناى باطنى بودن حقيقت زهراى مرضيه (س) روشن شود و بفهميم همان طور كه با بندگى و روزه دارى و شب زنده دارى مى توان ليلة القدر را درك كرد و