صفحه ٧٥

و از شمشير تيزتر است»، بايد مدّتى از عمرمان را صرف فهم نحوه حضور اماممان در هستى، بكنيم.
به خوبى در جاى خودش روشن است كه جان هر انسانى براى اشباع انسانيتش فقط با انسان كامل روبه رو است و بايد از او مدد بگيرد و او صاحب ولايت كامله و خاتمه ولايت است. يك ختم نبوّت داريم و يك ختم ولايت. نبوّت از حضرت آدم (ع) شروع شد و به حضرت رسول (ص) ختم گشت و ولايت مخصوص اسلام از حضرت على (ع) شروع شد و به حضرت حجّت (عج) ختم خواهد شد.
نبى (ص) به حكم نبوّت، حكم شرعى و تكليف شرعى به شما مى دهد و «ولى» مدد غيبى مى كند. البته؛ پيامبر (ص) هم «نبى» است و هم «ولى»؛ امّا امامان فقط «ولى» هستند، چه امام مثل حضرت ابراهيم (ع) كه بعد از پيامبرى به مقام امامت نائل شدند و چه امام مثل حضرت اميرالمؤمنين (ع) كه بدون آن كه نبى باشند، امام و ولى هستند. «1»
زمانى كه مقام امامت به حضرت ابراهيم (ع) داده شدو خدا فرمود: «إنّى جاعِلُكَ للِنّاسِ اماماً» حضرت خيلى آن مقام را پسنديدند و ملاحظه فرمودند بعد از نبوّت براى درست به نتيجه رساندن نبوّت، مقام «امامت» نياز است و لذا براى فرزندانشان آن مقام را تقاضا كردند تا اين نبوّت را آن ها بتوانند به نتيجه و به ثمر برسانند و گفتند: «وَ مِنْ ذُرّيَّتي؟» يعنى خدايا! آيا ممكن است اين مقام «امامت» را به فرزندان من هم بدهى.