صفحه ١٥٣

برينِ انسانى، امكان ندارد كه بتواند به عالى ترين مراتب خود برسد و لذا هرگز هيچ ستمى را در هيچ زاويه اى، اصيل و پايدار نمى دانيد تا اميد مقابله با آن و انتظار از بين رفتن آن در شما خاموش شود.
وقتى پذيرفتيم نظام عالم احْسن است، مى فهميم در نظام احْسن انسان ها بايد مختار باشند و در راستاى اختيارشان اگر خواستند ظلم كنند، و در حدّى كه فقط به خودشان ثابت شود كه ظلم كردن را خودتان انتخاب كرديد، آزاداند، ولى آن چنان نيست كه بتوانند با ظلم خود سرنوشت نظام عالم و بشريت را در دست گيرند و آينده هر انسان و آينده كلّ جهان را تيره و تار نمايند؛ پس لازمه نظام احْسن، بودنِ فرج براى نجات از هر ظلمى است، چه از ظلم فردى و چه از ظلم عميق آخرالزمان. «1»

انتظار، عامل اميد و پايدارى 
نتيجه انتظارِ منجى معصوم در جامعه بشرى اين است كه نمى گذارد ما از پويايى بيفتيم و در نتيجه بپوسيم و تسليم رنگ غيرفطرى حكومت مداران ظالم گرديم، زيرا دين به ما مى گويد يك زندگى ماوراء اين زندگى ها در همين دنيا ممكن است و مناسب روح توست. و لذا تسليم هر فرسايشى به نام زندگى اى كه حاكمان غير معصوم پديد آورده اند، مباش و خود را تسليم اين پوسيدن ها مگردان و در جهنّم يأس، بى خود، خود را مسوزان، زيرا كه آرزوى داشتن زندگى مطابق با فطرت، فقط يك آرزو نيست، بلكه يك حقيقت ممكن است