صفحه ٦١

نيست مگر انسان كامل، كه از خود و از اين ظرف خبر دارد و مُلك و ملكوت و جبروت هيچ چيز بر او پوشيده نيست، اشياء را كَماهِى «1» و حكمت اشياء را كَماهِى مى داند و مى بيند».
 «آدميان زبده و خلاصه كائنات اند و انسان كامل زبده و خلاصه آدميان است، موجودات به يك بار در تحت نظر انسان كاملند، هم به صورت و هم به معنى.»
 «اى درويش! هر چيزى را مغزى است كه بيش از يكى هم نباشد و انسان كامل، مغز عالم هستى است كه بيش از يكى هم نيست.»

مقامات انسانى 
مقام انسان، در مراتب وجود، مقام جمع است؛ يعنى هر سه مرتبه وجودى را دارد.
مقام تعقّلش به ازاء عالم جبروت است و مقام تخيّلش به ازاء عالم ملكوت است، و مقام و مرتبه بدنى اش به ازاء عالم ماده يا عالم ناسوت است. پس؛ انسان، هر سه مقام هستى را يك جا دارد، منتها به شدّت و ضعف، يعنى مقام عقل انسانى، مظهرى از عقل كل است، و مقام مثال و خيال انسانى، مظهرى از مقام و عالم مثال منفصل و يا برزخ است و انسان در هنگام خواب كه جنبه بدنى و مادّى آن ضعيف مى شود، به نشئه مثال مى رود و همين انسان در جنبه بدنى اش در مقام مادّى و طبيعت، در عالم مادّه است.