صفحه ٦٤

بدن خود حاضر است. «1» انسان كامل كه محور هستى است، حضور كل است. قطب عالم امكان است، حضور كل است، يعنى جايى نيست كه نباشد و يا درآن جا حضورش «تمام» نباشد. ممكن است شبهه شود كه پس تفاوتش با خدا چيست؟! مى گوييم تفاوت در اين است كه انسان كامل مخلوق خدا است، منتها يك مخلوق برين و برتر؛ و البته حفظ مراتب سر جاى خودش محفوظ است، و حضرت حق حضور احدى ذاتى در عالم دارد، و انسان كامل، حضور انسانى در عالم دارد.

معنى «كَوْنِ جامع» بودن انسان 
وقتى رسيديد به اين كه انسان، «كون جامع» است و كون جامع يعنى حقيقت كلّ هستى؛ و انسان كامل يعنى حقيقت انسان؛ و حقيقت انسان، يعنى حقيقت كلّ هستى؛ و حقيقت كلّ هستى، يعنى باطن كلّ هستى؛ و باطن كلّ هستى، يعنى قطب عالم امكان؛ و حضور قطب عالم امكان در هستى مثل حضور نفس در بدن، داراى حضور كل است؛ متوجه مى شويم كه حضور حضرت حجّت (عج) در هستى، حضورى تمام و كامل است. البته حضورى با هويّت انسانى، نه هويّت مَلكى، نه مثل حضور حضرت جبرئيل (ع) كه حضورش به نحو «كَوْن جامع» نيست، بلكه حضور اسم عليمِ حضرت حق است، ولى حضرت حجّت (عج) انسان كامل است نه مَلَك است به تنهايى، و نه جسم است به تنهايى، بلكه كون جامع است. انسانى كه قطب عالم امكان شد، و كَوْنِ جامع گشت، ديگر حضورش كل است.