صفحه ١٥٢

لطف و كرمش ما را در جبهه كاملًا حقِ امام زمان (عج) قرار دهد تا مزه واقعى زندگى دنيايى را بچشيم و از بهره حقيقى زندگى زمينى برخوردار شويم.

اميد به آينده روشن جهان، اميد به واقعيتى مسلّم 
آرى؛ جامعه اى كه متوجّه قطب برين انسانى بشود، روزمرّگى هاى اجتماعى افق انديشه او را اشغال نمى كند و در تحرّك به سوى حياتى بلند از پاى نمى نشيند و ظلم طاغوت ها را به عنوان يك واقعيّت پايدار در حيات زمينى نمى پذيرد و ستم ستمگران، شعله هاى اميدش را خاموش نمى كند؛ زيرا كه پذيرفتن ستم در اين دنيا با نظام الهى و سنّت حق نمى سازد، آن هم نظامى كه امام زمان (عج) دارد، زيرا كه خداوند آينده اين جهان را تيره و تار قرار نداده، و اميد به آينده اى روشن، يك خودفريبى نيست، بلكه چشم دوختن به يك واقعيّت مسلّم است، و برعكس، نظر را از حضرت حجّت (عج) و ظهور بابركت و حتمى او برداشتن، فرار كردن از واقعيّت حتمى عالم است، و آن يك نحوه تسليم شدن در برابر يأس و باور ضعيف و خود را به فرسايشِ روزگار سپردن است. «1»
شما وقتى پذيرفتيد كه خداوند حكيم است و نظامى كه توسط قادرى حكيم به وجود آمده، حتماً احسن است و نظام احسن، عالى ترين جواب را به نيازهاى انسان مى دهد، آنگاه مى پذيريد كه نظام بشرى بدون يك قطب