صفحه ١٣٢

است، همّت مى خواهد تا شيعيان بتوانند از آن تصرفات مبارك استفاده كنند.

انسانيت، يك حقيقت وجودى است 
باز نكته اى را كه قبلًا متذكر شده ام به يادتان مى آورم تا بتوانم بحث را ادامه دهم. سؤال من اين است كه از نظر شما انسانيت چيست؟ آيا ظاهر جسمانى شما انسانيت شماست؟ يا انسانيت حقيقتى است كه به اصطلاح فلاسفه «مَقُولِ به تشكيك» است؟ يعنى وجودى است كه شدّت و ضعف دارد، مثل نور كه شدّت و ضعف دارد. در جاى خود ثابت شده است، چيزى كه شدّت و ضعف بردار است، حقيقت دارد، ولى چيزى كه شدّت و ضعف بردار نيست، مثل آجر و ديوار كه داراى شدّت و ضعف نيستند، اعتبارى است و حقيقتى ندارد. فيلسوفان مى گويند: هر چيزى كه تشكيك بردار است، از سنخ وجود است و هر چيزى كه تشكيك بردار نيست، از سنخ ماهيت است. ماهيت هم كه امر عدمى است. به عنوان مثال؛ علم يك حقيقت وجودى است، به همين جهت تشكيك بردار است، يعنى شدّت و ضعف بردار است و لذا مى توان گفت اين شخصْ عالم تر از آن شخص است و هر چيزى كه تشكيك بردار است، يك مقام مطلق و يا شدّيت محض دارد، مثل «علم» كه يك مطلق دارد كه همان علم خداوند است، ولى نمى توان گفت اين ديوار، ديوارتر از آن ديوار است، چون از سنخ وجود نيست. انسانيت نيز يك حقيقت وجودى است و لذا شدّت و ضعف پيدا مى كند، يعنى مى توان گفت انسانيت اين شخص بيشتر از