رستگارى كه نزد تو است و همه مقصد و مقصود انسان ها است براى ما مقرر گردد.
به واقع آيا مى شود بشر وارد چنين فرهنگى نشود و به سعه رحمت حق و فوزى كه نزد اوست دست يابد؟
بنا به گفته آيت الله محمد شجاعى:
«سخن اين است كه بايد در دل حضرت راه يافت و در قلب شريف او براى خود جايى پيدا كرد كه قلب او فقط قلب است و مورد نظر حق. قلبى كه خداى متعال مى خواهد، قلبى كه مجلاى جمال و جلالِ حق اوست، قلبى كه اصلِ ايجاد و خلقت براى آن است، قلبى كه خداوند جمال خود را در آن نهاده و عشق او به خود و جمال خود، عشق به آن را كه آيينه جمال اوست در بردارد، و اين قلب، محبوبِ جناب اوست. هر كه به هر اندازه در اين قلب براى خود حساب باز كرده باشد به همان اندازه مشمول نظر خواهد بود و از رأفت حق برخوردار» «1»
مولوى مى گويد:
صد جوال زر بيارى اى غنى حق بگويد دل بيار اى منحنى
گرزتوراضى ست دل، من راضيم ور ز تو مُعرِض بود اعراضيم
ننگرم در تو در آن دل بنگرم تحفه آن را آر، اى جان دربرم
با تواوچون است؟ هستم من چنان زير پاى مادران باشد جنان
مادر و بابا و اصل خلق اوست اى خنك آنكس كه دل داند ز پوست
تو بگويى نك دل آوردم به تو گويدت اين دل نيرزد يك تسو