صفحه ٢٧

واسطه فيض بودن امام زمان (عج) در هستى روشن مى شود كه مَثَلِ امام زمان (عج) در كلّ هستى، مثَلِ «من» است در «تن».
اين نوع مطالبى كه عرض شد به عنوان مقدّمات امام شناسى است و بايد در دبستان فرهنگِ فكرى تشيّع، بررسى و تدريس شود. ما حق نداريم بدون آن كه امام را بشناسيم از اين دنيا برويم. از امام كاظم (ع) روايت هست كه فرمودند: «هركس بميرد و امامش برايش مشخص نشده، به مرگ جاهليت مرده، و مردم معذور نيستند تا اين كه امامِ خود را بشناسند و كسى كه بميرد و امام خود را بشناسد، مثل كسى خواهد بود كه در كنار حضرت قائم (ع) در چادر آن حضرت بوده است» «1»؛ اگر بتوانيم در مورد امام شناسى وقت بگذاريم، تمام معارف دين به نحوى بسيار روشن برايمان حل مى شود.
در دعاى ندبه داريم كه: «ايْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذي الَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْاوْلِياء»؛ كجاست آن وجه خدا كه اولياء الهى به سوى او نظر دارند، يعنى حضرت امام زمان (عج) وجه الهى هستند و نمايش كامل صفات الهى مى باشند، يعنى امام از ملائكه هم بالاتر است. امام حقيقتاً به جهت مقام جامعيت اسمائى اش از ملائكه هم بالاتر است. همان طور كه «من» حقيقتاً فوق «تن» و حتّى فوق قواى «بينايى» و «شنوايى» است.
با اين مقدمات إن شاءالله معنى غيب بودن امام را متوجّه شديد، يعنى كلّ هستى زيرپاى امام و در قبضه امام (عج) است. امام غايب اند، نه يعنى در سرداب سامراء گم شده اند. عرض شد كه جهان در قبضه امام است، مثل