فرهنگى، بر خلاف تهاجم نظامى، به طور آشكار دشمنى خود را با اسلام و امّت اسلامى اظهار نمىكنند. در اين تهاجم، آنان پيوسته از انسانهايى كه به حسب ظاهر مسلمانند و در جامعه اسلامى زندگى مىكنند و از يك طرف داراى موقعيتهاى اجتماعى و فرهنگى هستند و از طرف ديگر مطالعاتى هر چند بسيار ناقص در زمينه معارف دينى دارند، استفاده مىكنند و اينان دانسته يا ندانسته، آلتِ دست عوامل بيگانه شده، با تحريف معارف دينى، اسباب گمراهى مردم را فراهم مىكنند. اين انسانها در آيات بسيارى از قرآن كريم و روايات ائمّه معصومين(عليهم السلام) مورد مذمّت و نكوهش، قرار گرفتهاند و به مردم توصيه شده است كه از گوش فرا دادن به سخنان آنان بر حذر باشند؛ زيرا موجب گمراهى و بازماندن از رسيدن به سعادت دنيوى و اخروى مىگردند.
انگيزه جاهلان عالمنما در تحريف معارف دين، از ديدگاه على(عليه السلام)
چنانكه پيش از اين گفتيم، قرآن كريم عملكرد چنين انسانهايى را در جامعه اسلامى، «فتنه» نام مىنهد و كسانى كه در صدد تحريف قرآن و حقايق و معارف دين برمىآيند فتنهجويانى مىداند كه با تحريف معارف دينى، شيطان را در گمراه كردن مردم، يارى مىرسانند. حال ممكن است اين سؤال مطرح شود كه چرا كسانى، با اينكه حق را مىدانند و بر بىاساس بودن اوهام و جهالتهايى كه از ديگران به عاريت گرفتهاند، واقفند، در صدد توجيه فريبكارىهاى خويش و گمراه كردن ديگران بر مىآيند؟ به عبارت ديگر از نظر روانشناسى، انسانهايى كه در صدد تحريف معارف دينى بر مىآيند و با تحريف حقايق دين، اسباب گمراهى مردم را فراهم مىكنند، از نظر روحى چه مشكلى دارند كه به بهاى بازى كردن با دين خدا به دنبال حل كردن آن هستند؟ در واقع، فتنه در دين، كه در شكل تحريف معارف دين بروز مىكند، از كجا ناشى مىشود؟
حضرت على(عليه السلام) در جواب اين پرسش مىفرمايند: اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ وَ اَحْكامٌ تُبْتَدَع(89)؛ آنچه از نظر روحى زمينه چنين انحرافى را در انسان فراهم مىكند و ريشه
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل سوم/ قرآن و تهاجم فرهنگی