آنگاه كه شياطين در مبارزه با قرآن، از نابودى و از بين بردن آن مأيوس شدند، تصميم گرفتند مردم را از آشنايى با محتواى آن محروم كنند. مخالفان قرآن در طول چندين قرن در ميان مسلمانان و به خصوص در ميان شيعيان چنين تبليغ مىكردند كه ما نبايد از قرآن چندان انتظار داشته باشيم؛ زيرا قرآن براى ما قابل فهم نيست و ما از باطن قرآن مطلع نيستيم، بنابر اين نمىتوان به ظاهر قرآن استناد كرد. آنها با القاى اين فكر كه ما قادر بر فهم قرآن نيستيم سعى مىكردند مردم را از استفاده از قرآن محروم كنند و در نتيجه قرآن را از متن زندگى مسلمانان بيرون برانند. در اين بين هر چند احترام ظاهرى به قرآن در شكل قرائت و بوسيدن و مقدس و محترم شمردن آن در ميان مسلمانان رايج بود؛ لكن آنچه هدف دشمنان و مخالفان قرآن است محروم كردن مردم از محتواى قرآن و عمل به رهنمودهاى اين كتاب آسمانى است.
امروزه مدعيان روشنفكرى كه از علوم و معارف اسلامى بهره چندانى ندارند گمراهكنندهترين شبههها و ترفندهاى شيطانى را كه از قرنها پيش در مغرب زمين در باب كتابهاى تحريف شده اديان ديگر مطرح بوده است با نام افكار نو در مجامع فرهنگى و علمى جامعه مطرح مىكنند و طبقه در حال تحصيل و تشنه دانش و آگاهى را كه از مبانى افكار باطل و تخيلات شيطانى آنها بىاطلاع هستند تحت تأثير قرار داده، به گمان خود پايه اعتقادى آنها را سست مىكنند. غافل از آنكه مردم مسلمان و به خصوص جوانان در حال تحصيل و فرهيختگان تيزهوش مسلمان، به بطلان افكار بىبنيان و عاريتى و دور از منطق و عقل آنان پى خواهند برد. عقايد و افكار و انديشههاى مردم مسلمان و فرهيختگانِ دينباور مبتنى بر عقل و منطق و برگرفته از علوم پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) است و از آبشخور وحى سرچشمه مىگيرد و هر گاه مسلمانى در زمينههاى فكرى و اعتقادى با افكار انحرافى مواجه شود در صدد برمىآيد تا آن را با عالمان و متخصصان علوم و معارف دينى در ميان بگذارد تا جواب صحيح و منطقى دريافت كند.
شبهه دست نيافتنى بودن حقيقت دين
شبهه «دست نيافتنى بودن حقيقت دين» با انگيزههايى بسيار شيطانى طرح گرديده و
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل سوم/ قرآن و تهاجم فرهنگی