صفحه ٦٧

 پلوراليسم دينى يا انكار دين در قالب قرائت‌‌هاى مختلف
به نظر مى‌‌رسد آنچه امروزه در جامعه ما قرائت‌‌هاى مختلف از دين معرفى مى‌‌شود از ديدگاه گروه دوم سرچشمه مى‌‌گيرد. گرچه عنوان مذكور از سوى روشنفكرانِ به ظاهر مسلمان، القا مى‌‌گردد؛ لكن جوهره تفكر قرائت‌‌هاى مختلف از دين را بايد در انسان محورى جستجو كرد. چنان كه اشاره شد تفكر مذكور، گزاره‌‌هاى دينى و احكام و دستورات كتب آسمانى را بى‌‌معنا تلقى مى‌‌كند و معتقد است قرآن و هر متن دينى ديگر ساكت است و حامل معنا و مفهومى نيست؛ بلكه ما انسان‌‌ها هستيم كه با سوابق ذهنى خود برداشت و قرائت خود را به دين و قرآن نسبت مى‌‌دهيم وگرنه خودِ قرآن حامل پيامى نيست و بيانگر هيچ حقيقتى نمى‌‌باشد.
براى روشن شدن ماهيّت تفكر مذكور و دانستن معناى سخن طرفداران آن مبنى بر ساكت بودن دين و امكان برداشت‌‌هاى متفاوت از آن، ذكر مثالى مى‌‌تواند مفيد باشد.
به نظر مى‌‌رسد همگان كمابيش با ديوان حافظ و غزل‌‌ها و سروده‌‌هاى اين شاعر بزرگ و عارف والامقام آشنا هستند. قرائت‌‌هاى مختلف از ديوان حافظ و سروده‌‌هاى اين شاعر بزرگ بدين معناست كه سراينده اين اشعار هيچ معنا و مقصودى در الفاط و كلمات به كار گرفته در سروده‌‌هاى خود، منظور نداشته و تنها الفاظ و كلماتى را بى‌‌آن كه حاكى از معنايى باشند به صورتى موزون در كنار هم قرار داده و آنها را به عنوان قالب‌‌هايى تهى، البته با وزنى بسيار جالب و دل انگير تنظيم نموده است؛ يعنى بدون اين كه هيچ گونه معنا و هدف و منظورى در ذهن سراينده خطور كرده باشد آنها را سروده است.
بر طبق ديدگاه «قرائت‌‌هاى مختلف» گفته مى‌‌شود سروده‌‌ها و غزل‌‌هاى حافظ فاقد معناست و هر كس با فال زدن و با قصد و ذهنيت خاصى كتاب حافظ را مى‌‌گشايد و از اولين شعر يا مجموع يك غزل مطلبى را بر اساس ذهنيت خود برداشت مى‌‌كند؛ مثلا كسى مريض دارد و در آرزوى شفاى اوست؛ فال مى‌‌زند و از يك غزل، شفاى مريض را مى‌‌فهمد، ديگرى قرض دارد و از همان غزل اداى دينش را برداشت مى‌‌كند، سومى اميد