البته توجه داريم كه ايمان داراى درجاتى است و جامعه اسلامى در صورتى مىتواند با غلبه بر مشكلات و پيروزى بر دشمنان خود به عزّت و عظمت و به تعبير قرآن كريم فلاح و رستگارى دنيوى و اخروى اميدوار باشد كه دست اندركاران فرهنگى جامعه به حكومت دينى و دستورات و احكام قرآن ايمان و از صميم قلب باور داشته باشند، نه آن كه تنها با استفاده ابزارى از دين و فرهنگ دينى مردم، براى كسب وجاهت، خود را معتقد به قرآن معرفّى كنند.
در قرآن كريم از انسانهايى كه به احكام و دستورات الهى ايمان ندارند و تنها براى فريب مسلمانان و رسيدن به مقاصد دنيوى خود اظهار ايمان مىكنند به نام منافقين ياد مىشود. خصوصيات ظاهرى و باطنى و رفتارى اين گروه در آيات متعددى از قرآن كريم بيان شده است.
به هر حال نكتهاى كه در اينجا بر آن تأكيد مىنماييم اين است كه اگر بخواهيم بر اساس دستورات قرآن زندگى كنيم و اين كتاب آسمانى مردم ما را سعادتمند كند، مىبايد همه مردم و به خصوص دست اندركاران امور فرهنگى جامعه به قرآن ايمان و اعتقاد داشته باشند و در مقابلِ اين كتاب الهى تسليم باشند؛ تسليمى ابراهيم گونه كه بر اساس آن، دستورات حياتبخش قرآن را بدون چون و چرا پذيرا باشند.
ابراهيم؛ الگوى تسليم و بندگى در قرآن كريم
قرآن كريم داستان تسليم بودن حضرت ابراهيم(عليه السلام) در مقابل اوامر و دستورات الهى را الگوى تسليم و رضا بيان مىكند و رمز موفقيت وى در مواجهه با مشكلات و پيروزى او بر مشركين را در ايمان و صبر و استقامت و توكّل بر خداى متعال معرفى مىكند و از ما مىخواهد تا در مقابل امر خدا و قرآن كريم داراى چنين ايمان و اعتقادى باشيم و در عمل، ابراهيم گونه در اجراى احكام الهى پابرجا و ثابتقدم باشيم.
ما در اينجا داستان حضرت ابراهيم(عليه السلام) را در اجراى فرمان خداى متعال، در ماجراى ذبح فرزندش، حضرت اسماعيل(عليه السلام) را به اختصار يادآور مىشويم تا در ضمن آن،
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل اول / جایگاه قرآن در جامعۀ دینی