صفحه ٧٨

صحيح از قرآن و تبيين معارف دين ظاهر مى‌‌گردد. آنها هستند كه بر طبق اصول محاوره عقلايى، عام و خاص‌‌هاى قرآن را تشخيص مى‌‌دهند و محدوده معنايى هر يك را مشخص مى‌‌كنند، مطلق و مقيدها را مى‌‌شناسند و آيات را با يكديگر تفسير مى‌‌كنند و ناظر بودن آيه‌‌اى به آيه ديگر را تشخيص مى‌‌دهند و در مقام تفسير بدان توجه دارند.
 متناسب بودن فهم مفسران با صلاحيت‌‌هاى آنان
نكته ديگرى كه در اين قسمت بايد مورد توجه قرار گيرد اختصاص به فهم قرآن و معارف دين ندارد؛ بلكه در ساير رشته‌‌ها و تخصص‌‌هاى گوناگون علمى مورد قبول همگان است و آن، وجود مراتب فهم و متناسب بودن آن با توانايى ذهنى و مقدار كوشش و تلاش و دقت در فهم صحيح است. توضيح اين‌‌كه:
در مباحث فقهى يكى از مسائلى كه تقريباً همه فقها بدان فتوا مى‌‌دهند و از وظايف مقلّد مى‌‌شمارند، مسأله تقليد از اعلم است. بر اين اساس، گفته مى‌‌شود فقاهت و تخصص در رشته فقه و استنباط احكام، داراى مراتب است و هر مكلفى موظف است از فقيه اعلم، يعنى كسى كه در استنباط احكام از ديگران داراى فهم و مهارتى بيش‌‌تر و از شمّ فقاهت برترى برخوردار است، تقليد كند. البته ديگر مراجع كه از نظر قوه استنباط در حد آن فقيه اعلم نيستند نيز فقيه و مجتهد هستند؛ لكن در مراتب بعدى قرار دارند. ناگفته نماند فتواى فقها مبنى بر لزوم تقليد از اعلم نيز برخاسته از يك روش عقلايى است. درست مثلِ رجوع به پزشك متخصّصى كه سال‌‌ها تجربه طبابت دارد و ترجيحِ آن بر شخصى كه امروز مجوز طبابت گرفته است يك روش عقلايى است و عمل بر خلاف اين روش مورد مذمت عقلا قرار مى‌‌گيرد. فهم و تشخيص دقايق معارف قرآن، جز در صلاحيت متخصصان و آشنايان به علوم اهل‌‌بيت(عليهم السلام)، كه عمر خويش را در فهم قرآن و معارف دينى صرف كرده‌‌اند، نمى‌‌باشد و با توجه به مراتب فهم قرآن و تفسير اين كتاب آسمانى، بديهى است هر قدر امور و نكات مذكور مورد توجه و دقتِ بيش‌‌تر قرار گيرد از ضريب احتمال خطا در تفسير آيات الهى كاسته مى‌‌شود و به فهم صحيح از اين كتاب آسمانى نزديك‌‌تر مى‌‌شويم.