صفحه ٥٧

 مشكل اصلی
نتيجه فصل گذشته اين شد كه قرآن كتاب هدايت الهى است و همه ما موظفيم بدان ايمان بياوريم و با به كار بستن دستورات و احكام آن در زندگى فردى و اجتماعى و الگو قرار دادن آن، زندگى و جامعه خود را بر اساس رهنمودهاى قرآن اداره كنيم تا در دنيا و آخرت سعادتمند شويم. اكنون مى‌‌خواهيم اين پرسش را مطرح كنيم كه چرا با اين‌‌كه قرآن، اين نسخه شفابخشِ دردهاى فردى و اجتماعى، در جوامع مسلمين و از جمله در جامعه انقلابى و اسلامى ما وجود دارد در عين حال ما همچنان از بعضى مشكلات به خصوص مشكلات فرهنگى رنج مى‌‌بريم؟
احتمالا با استفاده از مطالب گذشته در پاسخ خواهيد گفت چون آن طور كه مى‌‌بايد به قرآن و دستورات نجات‌‌بخش آن عمل نمى‌‌شود. اين پاسخ هر چند صحيح تلقى مى‌‌شود ولى به نظر مى‌‌رسد سؤال اساسى‌‌ترى مطرح مى‌‌شود چرا آن طور كه مى‌‌بايد به قرآن عمل نمى‌‌شود؟ در واقع چه عواملى باعث مى‌‌شود حضور قرآن در جامعه كم‌‌رنگ گردد و به تدريج مردم از قرآن و فرهنگ دينى و ارزش‌‌هاى الهى جدا شوند؟
چون موضوع بحث، قرآن از ديدگاه نهج‌‌البلاغه است، سؤال مذكور را مى‌‌توانيم به اين شكل مطرح كنيم كه حضرت على(عليه السلام) مشكل اصلى جامعه ما را در چه مى‌‌داند و براى حل آن چه راهى فراروى ما مى‌‌گشايد؟ براى پاسخ اين سؤال و توضيح فرمايش حضرت على(عليه السلام) در اين زمينه، ابتدا مقدمه‌‌اى بيان مى‌‌كنيم و آن‌‌گاه به بحث اصلى مى‌‌پردازيم.