چنانكه در فصل پيش بيان شد ايمان به خدا و دستورات الهى و تسليم در مقابل اوامر خدا از اصلىترين شروط هدايت و بهرهمندى از راهنمايىهاى قرآن كريم است. ايمان و تسليمى ابراهيمگونه و باورى با جان عجين مىبايد تا بتوان از دامهاى شيطان در امان ماند. در مشعر معرفت، سنگريزههايى مىبايد جمع آورى نمود تا در هنگام مراجعه به قرآن كريم، شيطانِ نفس امّاره را با آن سنگريزهها رَمْى كرد. بايد در مقابل هواهاى نفسانى ايستاد و سخن خدا را بر تمايلات نفسانى مقدّم داشت و نفس را از پيشداورى در فهم قرآن كريم منع نمود تا درهنگام مراجعه به آيات الهى و فهم قرآن كريم دچار اشتباه نشد؛ زيرا چنين نيست كه هر كس با هر نيتى و با هر روشى سراغ قرآن آمد بتواند درست از آن استفاده كند. در يك جمله، اگر ما بندگى خدا را پذيرفتهايم بايد خودمان را كاملا تسليم او كنيم و دل را در گرو اراده و خواست خدا قرار دهيم و با تمام وجود باور داشته باشيم كه خدا بهتر از بندگانش مصالح آنها را مىداند و جز به صلاح و نفع بندگانش امر و نهى نمىكند. تنها با چنين اعتقاد و ايمانى است كه امكان فهم درست از اين كتاب الهى و بهرهمندى از راهنمايىهاى حياتبخش آن براى انسانها ميسّر مىشود.
بنابراين اولين و اساسىترين شرط بهرهمندى از هدايت الهى، داشتن روحيه تسليم و پرهيز از هر گونه پيشداورى و خودمحورى است. پزشك حاذق، در نسخهاى كه براى بيمار خود، مىنويسد، مصرف داروهايى را الزام و خوردن غذاهايى را تجويز مىكند و از خوردن دارو و غذاهايى كه درمان و معالجه را به تأخير مىاندازد يا امكان آن را منتفى مىسازد منع مىكند. امّا آيا همه دستورهاى پزشك با خواستهها و تمايلات بيمار مطابقت دارد؟ ممكن است بيمار، برخى داروهاى تجويز شده را با كمال ميل مصرف كند و از بعضى غذاهاى منع شده از روى رغبت پرهيز نمايد؛ لكن اغلب تمايلات مريض با دستورات پزشك همخوانى ندارد. گاه مريض تمايل شديد به خوردن ترشى دارد ولى پزشك مصرف ترشى را براى مريض سمّ كشنده مىداند. در اين موارد ممكن است مريض در اثر اشتياق شديد به آن چيز، در تشخيص پزشك شك كند و براى خوردن آن توجيهاتى از پيش خود دست و پا كند. البته انسان در مورد امراض جسمى به لحاظ علاقه
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل دوم/ فهم و تفسیر قرآن