صفحه ٧٥

بِرِفْقٍ وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَيْهِ مَا لَا يُطِيقُ فَتَكْسِرَهُ فَإِنَّ مَنْ كَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَيْهِ جَبْرُهُ.
3- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ قَالَ لِى أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَنَازِلَ مِنْهُمْ عَلَى وَاحِدَةٍ وَ مِنْهُمْ عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ مِنْهُمْ عَلَى ثَلَاثٍ وَ مِنْهُمْ عَلَى أَرْبَعٍ وَ مِنْهُمْ عَلَى خَمْسٍ وَ مِنْهُمْ عَلَى سِتٍّ وَ مِنْهُمْ عَلَى سَبْعٍ فَلَوْ ذَهَبْتَ تَحْمِلُ عَلَى صَاحِبِ الْوَاحِدَةِ ثِنْتَيْنِ لَمْ يَقْوَ وَ عَلَى صَاحِبِ الثِّنْتَيْنِ ثَلَاثاً لَمْ يَقْوَ وَ عَلَى صَاحِبِ الثَّلَاثِ أَرْبَعاً لَمْ يَقْوَ وَ عَلَى صَاحِبِ الْأَرْبَعِ خَمْساً لَمْ يَقْوَ وَ عَلَى صَاحِبِ الْخَمْسِ سِتّاً لَمْ يَقْوَ وَ عَلَى صَاحِبِ السِّتِّ سَبْعاً لَمْ يَقْوَ وَ عَلَى هَذِهِ الدَّرَجَاتُ.


 زيرا هر كه مؤمنى را بشكند، بر او لازمست جبرانش كند.
 توضيح - از مجموع اين خبر و خبر سابق بدست مى‏آيد كه خداى تبارك و تعالى بهر يك از افراد انسان، قابليت و استعداد مخصوصى‏ عنايت فرموده است كه ممكن نيست از آنمقدار تجاوز كند و بدرجه بالاترى كه استعدادش را ندارد برسد، ولى هر كس‏ نسبت بمقدار استعداد و ظرفيت خدادادى خويش با فعليت و ثبات از مادر متولد نمى‏شود، بلكه عطاء خداوند تنها قابليت ‏است و خود او بايد با مجاهدت و كوشش در اكتساب استعداد، خود را بمرحله فعليت برساند، ولى روايت ناظر بكسانى است كه با اين مرحله ديگران برخورد مى‏كنند و در واقع بهترين روش تعليم و تربيت است كه در چند جمله‏ كوتاه بيان شده است.
 اولا مى‏فرمايد: اگر تو در پله دوم و ديگرى در پله اول از علوم و معارف و اخلاقست ولى استعداد ترقى بپله دوم را دارد، او را مأيوس ودل شكسته مكن و باو مگو: تو قابل نيستى، چيزى نخواهى شد و ثانياً درصدد تعليم و تربيت او باش و ثالثاً از او توقع نداشته باش كه در يكروز و با چند جمله بدرجه تو رسد بلكه با نرمى و ملايمت و آهسته از او دستگيرى كن تابقدر استعدادش ترقى كند و رابعاً بدان كه اگر دل مؤمنى را شكستى و او را از تحصيل معارف دلسرد كردى بر تو لازمست كه اين شكست را جبران كنى و دو باره بتشويق و ترغيب او پردازى.
 اين بيان از نظر اين بود كه مرحوم كلينى اين دو روايت را از يك مورد دانسته و در يك باب ذكر فرموده است، ولى مى‏توان گفت كه‏ روايت اول مربوط به استعداد و قابليتهاى كلى افراد بشر است كه مختلف و متفاوتست، اما روايت دوم مخصوص ‏استعداد ايمانى و درجاتى است كه هر مؤمنى مى‏تواند بآنها برسد، پس نبايد روايت اول را در اينجا ذكر نمود، زيرا مربوط بدرجات ايمان نيست.
3-سدير گويد: امام باقر عليه السلام بمن فرمود: مؤمنين درجات مختلفى دارند: يكى داراى يك درجه و يكى داراى دو درجه و يكى سه درجه و يكى چهار درجه و يكى پنج درجه و يكى شش درجه و يكى هفت درجه است. پس اگر بخواهى بداراى يكدرجه تحميل دو درجه كنى نتواند و اگر بر دو درجه تحميل سه درجه كنى نتواند و اگر بر سه درجه تحميل چهار درجه كنى نتواند و اگر بر چهار درجه تحميل پنج درجه كنى نتواند و اگر بر پنج درجه تحميل شش درجه كنى نتواند و اگر بر شش درجه تحميل هفت درجه كنى نتواند و همه