صفحه ٤٢٦

مِنْ عَقِبِكَ عُقُوبَةً لِمَا لَمْ تَنْزِلْ إِلَى الشَّيْخِ يَعْقُوبَ فَلَا يَكُونُ مِنْ عَقِبِكَ نَبِيٌّ.
(2565)16- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِي رَأْسِهِ حِكْمَةٌ وَ مَلَكٌ يُمْسِكُهَا فَإِذَا تَكَبَّرَ قَالَ لَهُ اتَّضِعْ وَضَعَكَ اللَّهُ فَلَا يَزَالُ أَعْظَمَ النَّاسِ فِى نَفْسِهِ وَ أَصْغَرَ النَّاسِ فِى أَعْيُنِ النَّاسِ وَ إِذَا تَوَاضَعَ رَفَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قَالَ لَهُ انْتَعِشْ نَعَشَكَ اللَّهُ فَلَا يَزَالُ أَصْغَرَ النَّاسِ فِى نَفْسِهِ وَ أَرْفَعَ النَّاسِ فِى أَعْيُنِ النَّاسِ.
17- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ النَّهْدِيِّ عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ شَعِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُنْذِرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا مِنْ أَحَدٍ يَتِيهُ إِلَّا مِنْ ذِلَّةٍ يَجِدُهَا فِى نَفْسِهِ وَ فِى حَدِيثٍ آخَرَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِى نَفْسِهِ.


 اين چه نورى بود كه از كفم خارج شد؟ گفت: بكيفر پياده نشدنت براى يعقوب سالخورده نبوت از فرزندانت بركنار شد، و از نسل تو پيغمبرى نباشد.
 شرح - پيداست كه چنين خلافى نسبت بمردم عادى مستوجب چنان كيفرى نيست، ولى پيغمبران بواسطه علو شأن و رفعت مقامشان بكوچكترين خلاف مورد عتاب ميشوند، و نظم و دقت دستگاه حساب خدا مقتضى همين سنجش است.
16- امام صادق (ع) فرمود: هيچ بنده اى نيست جز اينكه بر سرش لگامى است و فرشته اى است كه آنرا نگه ميدارد. و هرگاه گردنكشى كند، فرشته باو گويد: فروتنى كن - خدا پستت كند - سپس همواره نزد خود بزرگترين مردم و در چشم مردم خوارترين آنها باشد، و هرگاه تواضع كند، خداى عزوجل او را بالا برد، و فرشته باو گويد: سرفراز باش - خدا سرفرازت كند - سپس همواره نزد خود كوچكترين مردم و در چشم مردم بالاترين آنها باشد.
17-امام صادق (ع) فرمود: هيچكس لاف بزرگى نزند جز بسبب ذلتى كه در خور ميبيند، و در حديث ديگر است كه آنحضرت فرمود. مردى تكبر و گردنكشى نكند، مگر بجهت ذلتى كه در خود مى بيند.
 شرح- كسيكه ميداند دانش ندارد، در برابر مردم اظهار فضل و خود نمائى ميكند تا بدان وسيله نقص خود را جبران كند، و كمالى براى خود بتراشد، و حاصل مطلب اينكه انسان بطبع خويش خواهان ترقى و كمال و اظهار آن نزد همگنانست، پس اگر در واقع و حقيقت، شرف و كمالى داشته باشد، هدف و منظورش تامين مى شود، و اگر آن كمالرا نداشته باشد با خود نمائى و گردنفرازى بر مردم عيب خود را مى پوشاند و بخيال خويش هدفش را تأمين مى كند.