صفحه ٤٢٠

4- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ خَضِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللَّهُ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَارٍ.
5- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى نَصْرٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَامِرِ بْنِ السِّمْطِ عَنْ حَبِيبِ بْنِ أَبِى ثَابِتٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ لَمْ يُدْخِلِ الْجَنَّةَ حَمِيَّةٌ غَيْرُ حَمِيَّةِ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ ذَلِكَ حِينَ أَسْلَمَ غَضَباً لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فِي حَدِيثِ السَّلَى الَّذِي أُلْقِيَ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله.
6- عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا يَحْسَبُونَ أَنَّ إِبْلِيسَ مِنْهُمْ وَ كَانَ فِى عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْهُمْ فَاسْتَخْرَجَ مَا فِى نَفْسِهِ بِالْحَمِيَّةِ وَ الْغَضَبِ فَقَالَ خَلَقْتَنِى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ.


روز قيامت با اعراب جاهليت مبعوث كند.
4- امام صادق (ع) فرمود: هر كه تعصب كند خدا دستمال و سربندى از آتش بسر او بندد.
5- على بن الحسين عليهما السلام فرمود: هيچ حميتى به بهشت نرود، مگر حميت حمزة بن عبدالمطلب زمانيكه براى حمايت پيغمبر صلى الله عليه و آله خشم كرد و مسلمان شد، در داستان شكمبه اى كه بر سر پيغمبر صلى الله عليه و آله انداختند.
 شرح - داستان شكمبه در روايت 1213 ج 2 ص 340 ذكر شد. و اما داستان اسلام آوردن جناب حمزه را مختلف نوشته اند، آنچه از اين حديث شريف پيداست همان داستان شكمبه انداختن ابوجهل روى سر پيغمبر صلى الله عليه و آله بوده است كه در ابتدا تعصب حمزه را برانگيخت و با وجود آنكه مسلمان نبود بحمايت برادرزاده خود (حضرت صلى الله عليه و آله) برخاست، ولى چنانكه مورخين ذكر نموده اند حمزه در آنجا به ابوجهل گفت:اكنون كه تو برادر زاده ام را دشنام مى دهى من هم دين و عقيده او را دارم، اگر مى توانى مرا برگردان، ولى چون بخانه برگشت مردد شد و گفت: خدايا! اگر دين او درست است، قلب مرا آشنا كن و گرنه مرا از اين گرفتارى (حمايت بيجا) نجات ده، و شب را با كمال ناراحتى بسر برد و چون صبح شد، نزد پيغمبر صلى الله عليه و آله رفت و گفت: پسر برادر! براى من پيش آمدى كرده كه راه چاره آنرا نميدانم، آيا دين تو هدايت است و صواب يا گمراهى و خطا، پيغمبر صلى الله عليه و آله به او متوجه شد و او را موعظه كرد و بشارت داد و انذار فرمود: تا خدا ايمانرا از بركت فرمايشات آنحضرت در دل او افكند، حمزه گفت: شهادت دهم كه تو صادقى، دينت را اظهار كن كه من ياور تو هستم.
6- امام صادق (ع) فرمود: ملائكه مى پنداشتند شيطان از آنها است ولى در علم خدا از آنها نبود تا بسبب حميت و تعصب باطن خود را اظهار كرد و گفت: «مرا از آتش (روشن) آفريده اى و او را از خاك (تيره) خلق كرده اى».