صفحه ٩٧

جلوت در حضور او هستى و كوچك‌ترین عمل تو، حتى نفس كشیدن و چشم بر هم زدنت از خدا مخفى نیست.
مرتبه سوم و بالاتر این است كه انسان چنان باشد كه: كَاَنَّكَ تَراهُ؛ گویا او خدا را مى‌بیند. این حالت مشكل‌تر از مرحله قبلى است. این‌جا، هم «مى‌داند» كه خدا شاهد و ناظر بر اعمال او است، و هم «مى‌بیند» كه خدا حاضر است. اگر این حالت براى انسان تكرار شود و ثَبات یابد، شبیه آن حالتى است كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) در پاسخ ذِعلِب یمانى مى‌فرماید. او سؤال كرد: یا امیرالمؤمنین آیا پروردگارت را دیده‌اى؟ حضرت فرمودند: اَ فَاَعْبُدُ ما لا اَرى؛(1)آیا چیزى را مى‌پرستم كه نمى‌بینم؟! امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى‌فرماید، من خداى غایب را عبادت نمى‌كنم، بلكه او را مى‌بینم و عبادتش مى‌كنم! البته واضح است كه این دیدن با چشم سر نیست بلكه رؤیتى است كه در اثر نور ایمان، براى قلب حاصل مى‌شود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز در پاسخ ذِعلب یمانى كه سؤال كرد، چگونه خدا را مى‌بینى، فرمود: لا تُدْرِكُهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ و لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلوبُ بحقائِقِ الایمان؛(2) چشم‌ها او را آشكارا درك نمى‌كند، لكن دل‌ها با حقایق ایمان او را درك مى‌كند. این مرتبه سوم، از ذكر و یاد معمولى فراتر مى‌رود و نزدیك به «رؤیت» مى‌شود.

به سوى بى‌نهایت!
خداى متعال زمینه‌هاى بسیارى را براى رشد و تكامل انسان فراهم كرده كه اگر انسان راه را گم نكند و در دام شیاطین و اغواگران نیفتد، مى‌تواند راه خدا را