در همین زمانِ خودمان كسانى را مىشناسیم كه در اثر رشد انانیت در نفسشان، ایمان خود را از دست دادهاند، سخنان كفرآمیز خود را در قالب استدلال علمى و برهانى ـ البته از دید خودشان ـ بیان مىكنند. برخى از اینها كسانى هستند كه چند سال در حوزه علمیه تحصیل كردهاند و با قرآن و حدیث و فلسفه و كلام آشنا هستند. افرادى كه وقتى به آخرت مىرسند ظرفیت علمشان به آخر مىرسد و كشكول علمشان تهى مىگردد! نه فقط علمشان تمام مىشود بلكه در حال شك و تردید به سر مىبرند، و بلكه بالاتر، اصلا نسبت به این حقیقت كورند و توان دیدن آن را ندارند.
چگونگى گمراهى با وجود علم!
مشكل در هوا پرستى است. اگر كسى خود را به جاى خدا گذاشت و خواستِ دل را به جاى خواست خدا نشاند و تابع هوا و هوس خود شد، خداوند با وجود علمْ او را گمراه مىكند. البته خدا با كسى دشمنى ندارد؛ منظور این است كه خداوند اثر طبیعى و ذاتى پیروى از هوا و هوس را چنین قرار داده است: خدا و پیامبران به انسان هشدار لازم را دادهاند و او را از طغیان و سركشى بر حذر داشتهاند. آنان او را آگاه كردهاند كه در این سراشیبىها اگر جانب احتیاط را رعایت نكند و سرعت بگیرد كنترل نفس از دستش خارج شده و اسب چموش نفس او را بر زمین خواهد زد. اگر كسى به این هشدارها توجه نمىكند و بىمحابا در سراشیبى اشكال به خدا و پیامبر و قرآن و تظاهرات بر علیه خدا به پیش مىتازد، عوارض طبیعى آن نیز دامنگیرش خواهد شد و به مرحلهاى مىرسد كه با وجود علم راه انكار را در پیش مىگیرد؛ اَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْم.
البته پیامبر، پیامبر رأفت و رحمت است و حریص بر هدایت ما، اما وقتى