صفحه ٢٤١

مى‌توانیم مقوله‌اى كمّى به حساب آوریم. اما توجه به زشتى و زشت‌كارى و پلیدى خود در مقابل قداست، جلالت و طهارت ذات پروردگار، مقوله‌اى كیفى است. در اثر توجه به امر اول، حالت خُردى و حقارت در مقابل پروردگار به انسان دست مى‌دهد و در مقابل عظمت الهى خود را ناچیز و كوچك یافته، كرنش مى‌كند. در اثر توجه به امر دوم نیز انسان با در نظر گرفتن این‌كه در مقابل چه شخصیت مهربان و بزرگوارى بى‌حرمتى كرده و دست به زشت‌كارى و پلیدى زده است، احساس شرمندگى نموده حیایى فوق‌العاده مى‌كند و در مقابل خداوند سرافكنده و فروشكسته مى‌گردد.
عامل سوم براى ایجاد حالت خشوع در قلب، توجه به این مطلب است كه گذشته از قداست و جلالت خداوند، ما نسبت به كسى گناه مى‌كنیم و جفا روا مى‌داریم كه ولى‌نعمت ما است و نعمت‌هاى فراوان و بزرگى به ما داده است. ما در عوض قدردانى و سپاس نسبت به این ولى‌نعمت و الطاف و نعمت‌هاى بى‌شمار او، حقش را نادیده گرفته، نمك مى‌خوریم و نمكدان مى‌شكنیم. ما به جاى سپاس‌گزارى در مقابل نعمت‌هاى خداوند، با نافرمانى و عصیان در مقابل او، دل دشمن خدا را شاد مى‌كنیم. توجه و تأمل در این مطلب نیز مى‌تواند حالت شكستگى و خشوع را در ورح و قلب انسان پدید آورد.

چهارمین عامل براى خشوع
عامل چهارم در این راه، توجه به «صفات جمال» الهى است. این راه در واقع راه عشق و محبت است. هنگامى كه انسان به صفات جمالیه خداوند توجه مى‌كند او را موجودى دوست‌داشتنى و قابل ستایش و پرستش مى‌یابد و از این رو در مقابل او خضوع و خشوع مى‌كند. هر چقدر محبت خدا در دل انسان