صفحه ٢١٥

به درجات بسیار عالى معرفت و كمال دست یافته‌اند. ائمه معصومین(علیهم السلام) حالاتى بسیار عجیب در نمازشان داشته‌اند. آنان در حین نماز به هیچ چیز جز خدا توجه نداشتند. این داستان در مورد حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) معروف است كه تیرى به پاى آن حضرت فرورفته بود و نمى‌توانستند آن را از پاى ایشان بیرون بیاورند. صبر كردند تا زمانى كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به نماز ایستادند و در آن حال تیر را از پاى ایشان بیرون كشیدند بدون آن كه آن حضرت متوجه این امر شوند و دردى را احساس كنند.(1)

داستانى از مرحوم آیت‌الله خوانسارى
قضیه‌اى را خود من از افراد موثق درباره مرحوم آیت اللّه العظمى حاج سید احمد خوانسارى شنیده‌ام. نقل مى‌كنند كه ایشان كسالتى داشتند و باید معده ایشان را عمل جراحى مى‌كردند. طبیعتاً باید بیهوشى انجام مى‌گرفت تا بتوانند عمل جراحى را انجام دهند. مرحوم آیت اللّه خوانسارى بر اساس احتیاطى ابا داشتند كه بیهوش شوند. از این رو گفته بودند كه بدون بیهوشى عمل جراحى را انجام دهند! هرچه گفته بودند، نمى‌شود، مى‌خواهند شكم را پاره كنند و بعد هم دوباره بدوزند، حتماً باید بیهوش شوید؛ ایشان فرموده بودند، شما كارى نداشته باشید و بدون بیهوشى عمل را انجام دهید! سرانجام پزشكان بدون بیهوشى ایشان را عمل مى‌كنند، شكم را پاره مى‌كنند و قسمتى از معده را بیرون مى‌آورند و دوباره شكم را بخیه مى‌كنند! در طول این مدت، حضرت آیت اللّه خوانسارى هیچ عكس‌العملى كه كوچك‌ترین نشانى از درد و ناراحتى باشد از خود نشان نمى‌دهند! پزشكان باور نمى‌كرده‌اند كه چنین چیزى واقعاً ممكن باشد.