درس بیست و هشتم: راهى براى خشوع در نماز (1)
«خشوع»، «خوف» و «خشیت»
هنگامى كه انسان با عظمتى فوقالعاده مواجه مىشود و خود را در مقابل آن، حقیر و ناچیز احساس مىكند، حالتى از خودباختگى و فروشكستگى برایش پیدا مىشود. البته این حالت قابل توصیف نیست و انسان خود باید آن را درك كند. شاید براى ما پیش آمده باشد كه گاهى در مقابل شخصیت بزرگى واقع شده باشیم و دست و پایمان را گم كرده و لكنت زبان پیدا كرده باشیم. این همان حالتى است كه براى بیان آن مىگوییم: «از هیبت فلانى زبانم بند آمد و نتوانستم حرف بزنم».
حالت «هیبت»، گاهى با شناختها و توجهات دیگرى نیز توأم است. انسان گاهى پس از درك عظمت آن فرد و معرفت نسبت به شخصیت او، به این امر توجه مىكند كه با چه شخصیت عظیمى مخالفت كرده و نسبت به او نافرمانى و بىحیایى روا داشته است. این جا است كه علاوه بر حالت «خشیت» حالت «خشوع» نیز در انسان پیدا مىشود. گاهى علاوه بر اینها به این امر توجه مىكند كه در قبال نافرمانىها و گناهانى كه در مورد آن شخصیت بزرگ انجام داده، مستحق عقوبت شده و آن شخصیت، براى