صفحه ١٧٢

چرا؟ چون عمل صالح چیزى است كه جوهرش با ایمان سنخیت دارد؛ جوهر عمل صالح توجه به خدا است. نمازهایى كه ائمه اطهار(علیهم السلام)مى‌خواندند از این قبیل بود. آنان در آن حال از همه چیز غافل مى‌شدند و فقط به خداى متعال توجه مى‌كردند. چنین عمل صالحى، مى‌تواند در یك لحظه انسان را فرسنگ‌ها به پیش ببرد. نماز بهترین عمل صالحى است كه مى‌تواند این تأثیر را داشته باشد؛ كه فرمود: حَىَّ عَلى خَیْرِ الْعَمَل؛ بشتابید به سوى بهترین كار.

گناه، دشمن ایمان
همان‌گونه كه عمل صالح با جوهر ایمان سازگار است و موجب رشد ایمان مى‌شود، در مقابل، عكس آن نیز همین‌گونه است. روح گناه، تبعیت از شیطان و دور شدن و روى گرداندن از خدا است. با اولین گناه و روى‌گردانى از خدا، انسان یك قدم افت مى‌كند. گناه دوم، قدم دوم، و همین‌طور هر چه گناه ادامه پیدا كند سقوط بیشتر مى‌شود. اگر گناه به صورت ملكه درآید، دائماً در حال سقوط و تنزل به سوى جهنم و اسفل سافلین خواهد بود، مگر آن‌كه جرقه‌اى زده شود و توفیقى نصیبش گردد كه بازگردد و جبران كند.
در آیه‌اى دیگر قرآن مى‌فرماید: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن؛(1) سرانجام كار آنان كه بسیار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند. آرى، سرانجام گناه و زشت كردارى، تكذیب و تمسخر آیات الهى است. كسانى كه گناه روى گناه انجام مى‌دهند و توبه نمى‌كنند، كم‌كم كارشان به جایى مى‌رسد كه نه تنها میل و رغبتى به حركت به سوى خدا ندارند، بلكه به