یعنى به خود پرداختن، راهى براى هدایت شدن است. مرحوم علامه از همینجا این مطلب را استفاده مىكنند كه «معرفت نفس» طریق «معرفت اللّه» است.
تلازم «معرفت الله» با «معرفت نفس»
گاهى آنچنان غرق محیط اطراف و جستجوى لذتهاى حاصل از مسایل و اشیاى دور و برمان مىشویم كه به كلى از خود و اینكه كیستیم و كجاییم و به دنبال چه هستیم، غافل مىشویم. هنگامى كه انسان این گونه غرق در محیط و دنیاى اطراف خود مىشود، حالت «از خود بیگانگى» و خود فراموشى به انسان دست مىدهد. گاهى كه تنها مىشود و فرصتى دارد كه بیندیشد كیست، از كجا آمده، چه باید بكند و روى در كجا دارد؛ مضطرب و نگران مىشود و دوست دارد خود را در جایى قرار دهد كه دیگران هم در كنارش باشند؛ گویى از خود مىترسد! انسانى كه خودش براى خود از همه كس عزیزتر است و باید خود را به خویش نزدیكتر از همه احساس كند، كارش به جایى مىرسد كه از بودن با خود وحشت مىكند! این حالت در اثر عادتى است كه فرد به پرداختن به بیرون از خود و محیط اطراف و دیگران پیدا كرده است. همین حالت، زمینه بسیارى از انحرافها و سقوطهاى انسان است.
از دیدگاه معارف اسلامى، اگر توجه به «خود» به شكلى صحیح انجام گیرد و تقویت شود، سرانجام به «معرفتاللّه» مىانجامد: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛(1) آن كه «خود» را شناخت، محققاً خداى خویش را شناخته است. معانى و مطالب دیگرى نیز در مورد این آیه مطرح است كه چون ما فعلا در صدد تفسیر این آیه نیستیم از ذكر آنها خوددارى مىورزیم.