سعى كنیم كه این كار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى كنیم، قبل از اداى هر جملهاى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر كنیم و سپس آن جمله را ادا كنیم؛ مثلا اگر مىخواهیم «اللّه اكبر» بگوییم، ابتدا این مفهوم را كه خدا از همه چیز و همه كس بزرگتر است در ذهن حاضر كنیم و سپس «اللّه اكبر» بگوییم. این مسألهاى بسیار مهم و اساسى است و اگر كسى بدان موفق شود گامى بلند در راستاى نیل به مقصود برداشته است.
اما با این دو گام، هنوز نماز ما «عبادت» نشده است. حتى اگر موفق شویم از ابتدا تا انتهاى نماز حضور قلب و توجهى كامل داشته باشیم و در اداى آگاهانه تك تك كلمات و نیز توجه به معانى آنها توفیق صد در صد داشته باشیم، براى نیل به حقیقت نماز، دست كم یك گام دیگر لازم است.
گام سوم
مرحله سوم در این مسیر آن است كه سعى كنیم حال و باور قلبى ما نیز متناسب با همان چیزى باشد كه به زبان مىآوریم. اگر در نماز مىگوییم: «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِین»، باید حالمان نیز به گونهاى باشد كه واقعاً جز خدا از هیچكس دیگرى یارى نخواهیم و امید و اعتمادمان به كسى جز او نباشد. وقتى تكبیرة الاحرام و «اللّه اكبر» مىگوییم، باید باور قلبىمان نیز این باشد كه خدا را «بزرگترین» بدانیم.
اینكه انسان در حین نماز، حالش نیز با آنچه بر زبان مىآورد متناسب باشد مراتب مختلفى دارد. مرتبه یا مراتبى از آن، كم و بیش، از راه تمرین براى همه قابل دسترسى است. مراتبى از آن ویژه اولیاءاللّه و كسانى است كه