صفحه ٣٥

قرآن سعى مى‌كند با مطرح كردن یك سلسله مفاهیم و لذت‌هایى كه براى انسان‌ها آشنا است، آنان را به سوى بهشت و تحصیل سعادت اخروى و قرب الى اللّه سوق دهد.

نفس و «قرب الى اللّه»
مفهوم «قرب الى اللّه» كه در این قبیل بحث‌ها بسیار به كار مى‌رود نیز چنین مفهومى است. براى تبیین و تفهیم یك حقیقت معنوى، از مفاهیم و الفاظى كه دالّ بر امور مادى و حسى است استفاده شده است. «قرب» و «بُعد» و دورى و نزدیكى، در امور حسى و مادى معنا دارد. اما از باب توسعه در معنا، همین مفهوم را در قرب و بعد معنوى نیز به كار مى‌برند؛ مثلا وقتى مى‌گوییم، فلانى به رییس جمهور نزدیك است، منظورمان این نیست كه از نظر مكانى نزدیك رییس جمهور ایستاده یا نشسته است؛ مقصود این است كه با رییس جمهور دوست و صمیمى است.
در مورد این قرب اعتبارى و معنوى، انسان از نزدیك بودن به بزرگان و تقرب نزد آنان احساس غرور، افتخار و شادمانى مى‌كند؛ حال ممكن است آن فرد از نظر مقام‌هاى معنوى فرد بزرگى باشد یا از نظر مقام‌هاى مادى و دنیایى. انسان نزدیك بودن به بزرگان را مایه افتخار مى‌داند؛ مثلا اگر كسى از نزدیك به مقام معظّم رهبرى سلام كند و با ایشان مصافحه و معانقه نماید، از این امر به خود مى‌بالد؛ كه من به رهبر معظّم انقلاب سلام كردم و ایشان جواب سلام مرا دادند و من ایشان را در آغوش گرفتم.
كسانى هم هستند كه عنایت خدا براى آنان مهم است و اگر خداى متعال به آنان گوشه چشمى كند، از فرط ابتهاج در پوست خود نمى‌گنجند. راستى آیا