صفحه ٣٤

النّاس؛(1) از آتشى بترسید كه آتش‌زنه آن، انسان‌ها هستند. این آتشى است كه براى افروختن آن لازم نیست هیزم و آتشى از بیرون بیاورند، هیزم و آتش آن خود انسان‌ها هستند!

حقیقت تكامل نفس
تا انسان خود به مراحلى از تكامل نفس دست نیابد، نمى‌تواند حقیقت معناى رشد و تكامل نفس را درك كند. شبیه این مسأله در امور حسى، افرادى هستند كه برخى از حواس را از اصل خلقت ندارند. كسى كه كور مادرزاد به دنیا آمده، مفهوم رنگ را درك نمى‌كند.
اگر بخواهیم از راه توصیف، چیزى را براى كسى معلوم داریم، باید دست كم نمونه و مشابهى هرچند ضعیف از آن را قبلا خودش درك كرده باشد، وگرنه از توصیف ما چیزى دستگیرش نخواهد شد. مسأله تكامل نفس نیز همین گونه است. اگر كسى هیچ مرتبه و نمونه‌اى از كمال نفس را درك و لمس نكرده باشد، اگر هزاران بار نیز از پرواز روح و سیر آن در ملكوت و تقرب آن به خداوند برایش بگویند، چیزى نخواهد فهمید. ممكن است این الفاظ برایش زیبا باشد، ولى قطعاً از حقیقت آنها چیزى سر در نخواهد آورد.
براى بسیارى ممكن است «لذت انس با خدا» هیچ معنایى نداشته باشد. كسى هم ممكن است آن‌چنان شیرینى این لذت را چشیده باشد كه بگوید: وَ اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَیْرِ ذِكْرِك؛(2) خدایا از هر لذتى غیر از لذت ذكر تو استغفار مى‌كنم!