گاهى از ترس جهنم و زمانى نیز عبد چون خدا را سزاوار پرستش یافته، تن به عبادت او مىدهد. البته تا به «عبادت احرار» نرسد هنوز بنده خالص نشده است. البته هر زمان كه یك قدم به سوى خدا مىرود، خداوند ده گام به طرف او برمىدارد.
مراتب عبودیت
تنها راهى كه ما را به هدف از خلقت انسان مىرساند بندگى است. آن مقامى كه همه ائمه معصومین(علیهم السلام) در مناجات شعبانیه درخواست مىكردند جز عبودیت راهى ندارد؛
مرتبه دیگرى از عبودیت این است كه ما خدا را عبادت كنیم و اراده خود را تابع اراده او قرار دهیم چون معتقدیم او مصلحت واقعى ما را بهتر از خودمان و بهتر از هر كسى مىداند. اگر به چنین انگیزهاى هم خدا را عبادت كنیم، قابل قبول است. اما چنین عبادتى نیز آن عبادت احرار كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود، نیست. این عبادت با آن عبادتى كه «وجدتك اهلا للعبادة» فرق مىكند. اینجا من دنبال مصلحت خودم هستم، منتها تشخیص دادهام براى آن كه به آن مصلحت دست یابم بهترین راه این است كه اراده خود را تابع اراده خدا قرار دهم و دنبال امر و نهى او حركت كنم. این گونه عبادت كردن مثل عمل كردن به نسخه پزشك است. بیمار اگر به دستورات پزشك و نسخه او عمل مىكند، نه از روى علاقه به پزشك، بلكه به دلیل علاقه به خود و سلامتى خویش است كه این كار را مىكند. در این نوع عبادت یك نوع «خودپرستى» نهفته است؛ و خودپرستى غیر از خداپرستى است. این چنین عبادتى شبیه همان «عبادت تجّار» است.