صفحه ١٣٥

روز را شب و شب را صبح مى‌كنند؟ پس یكى مرده است كه بر او مى‌گریند، و دیگرى را تسلیت مى‌دهند، و دیگرى بیمارى است كه گرفتار بر زمین افتاده، و دیگرى به عیادت بیمار مى‌رود، و دیگرى در حال جان دادن است، و یكى خواهان دنیا است و مرگ در پى او است، و دیگرى غافل و بى خبر است در حالى كه خدا از او غافل نیست.
شاید یكى از عجیب‌ترین كلمات امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مذمت دنیا، این جمله باشد كه مى‌فرمایند: وَ اللّهِ لَدُنْیاكُمْ هذِهِ اَهْوَنُ فى عَیْنى مِنْ عِراقِ خِنْزیر فى یَدِ مَجْذوم؛(1) به خدا سوگند این دنیاى شما در چشم من خوارتر و پست‌تر است از استخوان خوكى كه در دست انسانى مبتلا به جذام باشد! امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى‌فرمایند بى‌رغبتى و بى‌میلى من نسبت به این دنیایى كه شما با حرص و ولع تمام براى رسیدن به آن خیز برداشته‌اید، از بى‌رغبتى شما نسبت به استخوان خوك مرده در دست انسان جذامى كمتر است! این نهایت نفرت و انزجارى است كه مى‌توان نسبت به دنیا ابراز كرد.

تفسیر «دنیاى مذموم» در كلام امیرالمؤمنین(علیه السلام)
با چنین تعبیرها و سخنانى واقعاً تكلیف ما در برابر دنیا چیست و چگونه باید رفتار كنیم كه رفتار علوى و مورد قبول و رضایت خدا و پیامبر و ائمه(علیهم السلام) باشد؟
پاسخ این مطلب در خود نهج‌البلاغه و در كلمات خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) وجود دارد. در نهج‌البلاغه نقل شده كه مردى در حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) از دنیا بدگویى كرد. البته گویا آن شخص خود اهل دنیا بوده و نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام)