صفحه ١٦٩

دیگر كند. همان انسانى كه تا یك لحظه پیش رویش به سوى خدا بود و به سمت خدا و تكامل انسانى حركت مى‌كرد، به یك باره رویش را برمى‌گرداند و به طرف شیطان متوجه مى‌شود! انسان باید موقعیت خود را در عالم هستى بشناسد و بداند حركتش چگونه است؛ چطور حركتش تكاملى و رو به رشد مى‌شود و چگونه سیر نزولى پیدا مى‌كند.
در مسیر زندگى و براى تكامل، اولین كارى كه انسان باید انجام دهد این است كه جهت حركت خود را مشخص كند.

تبیین رابطه ایمان و عمل صالح
چگونه انجام اعمال صالح موجب تقویت ایمان انسان مى‌شود؟ مثلا اگر صدقه بدهیم، یا نماز بخوانیم، یا براى خدا به كسى كمك كنیم و...، موجب مى‌شود كه ایمان ما زیاد گردد؟ بیانى كه تا حدّى بتواند انسان را قانع كند این است كه:
ارزش همه كارهایى كه نام آنها را «عمل صالح» مى‌گذاریم به این است كه داراى روح خاصّى هستند، و آن روح، توجه به خداى متعال است.
از آن‌جا كه ما با عالم محسوسات و مفاهیم مادى سروكار داریم، از این رو چاره‌اى نداریم كه براى بیان مطالب معنوى و غیر مادى نیز از همین الفاظ مادى استفاده كنیم. مثلا لفظ «علىّ» یا «عظیم» براى علوّ و بالایى و بزرگى مادى وضع شده است. اما همین مفاهیم را عیناً براى خداى متعال نیز به كار مى‌بریم و مى‌گوییم: «خداوند علىّ و عظیم است». در این جا این دو مفهوم را از آن خصایص مادى خود جدا مى‌كنیم و سپس آن را به خدا نسبت مى‌دهیم؛ گرچه كه در هر صورت چون ذهن ما مشوب به معانى مادى است، باز هم نمى‌تواند حقیقت بالایى و بزرگى معنوى را درك كند.