انسان اتفاق بيفتد ـ نظير آيه يَوْمَ هُمْ عَلَى النّارِ يُفْتَنُون(70) ـ انسان حالت اضطراب پيدا مىكند. اضطراب نيز گاه ظاهرى و بدنى است؛ مثل آنكه مربوط به داغ شدن و سوختن جسمانى است و گاه ناشى از امور باطنى و روحى است. پس اضطراب در واقع از لوازم «فتنه» و داغ شدن است؛ سپس از باب توسعه در معناى لفظ، به چيزهايى كه باعث اضطرابهاى معنوى و باطنى مىگردد نيز «فتنه» اطلاق مىشود. از آنجا كه يك قسم از اضطرابهاى روحى و روانى، اضطراب و نگرانى و ترديدى است كه در زمينه اعتقادات پيش مىآيد؛ به آنچه چنين اضطرابهايى را باعث شود نيز «فتنه» گفتهاند.
آنجا كه گفته مىشود «فتنه در دين»؛ به اين لحاظ است كه كسانى در صدد برمىآيند تا با القائات موهوم و باطل، متدينان را در اعتقادات و ايمانشان دچار تزلزل و اضطراب كنند و آنها را از دين حق و اعتقادات دينى برگردانند.
به امتحان نيز «فتنه» گفتهاند؛ زيرا موجب اضطراب و نگرانى است. چون انسان در هنگام امتحان، مضطرب و نگرانِ نتيجه است، آرامش روحى و سكونت قلب ندارد. واژه «فتنه» در قرآن نيز در آيات متعددى به همين معناى امتحان آمده است. قرآن مىفرمايد: اِنَّما اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنَة(71)؛ اموال و فرزندان شما وسيله آزمايش شمايند. يا مىفرمايد: وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة(72)؛ ما شما را به وسيله خير و شر و نعمت و نقمت مىآزماييم. گاه نيز به خودِ عذاب و ناراحتى «فتنه» اطلاق شده است.
بديهى است در آيه مورد بحث (هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَامَّا الَّذينَ فِى قُلوُبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ) فتنه به معناى فتنه در دين مراد است؛ زيرا تبعيت از متشابهات با امتحان و آزمون تناسبى ندارد و كسانى كه از متشابهات تبعيت مىكنند درصدد شكنجه و عذاب كردن ديگران نيستند. نيز به معناى داغ كردن و سوزاندن نيست؛ بلكه فتنه جويى آنها بدين علت است كه در
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل سوم/ قرآن و تهاجم فرهنگی