صفحه ١٠١

تلاشند تا با تفسيرهاى نابجا و تحريف معارف قرآن مردم را گمراه كنند. اين‌‌چنين انسان‌‌هايى دست‌‌پروردگان شيطانند، كه او را در تحقق بخشيدن به هدفش يارى مى‌‌دهند. قرآن اين انسان‌‌ها را با عناوينى از قبيل «فى قُلُوبِهِم زَيْغٌ» يا «فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» ياد مى‌‌كند و مردم را از پيروى آنان بر حذر مى‌‌دارد.
آنچه در اين‌‌جا مورد تحقيق و بررسى قرار مى‌‌گيرد، تبيين انگيزه چنين انسان‌‌هايى در مخالفت با فرهنگ دينى، از نظر قرآن است. قرآن كريم مى‌‌فرمايد كسانى با انگيزه «اِبْتِغاءَ الْفِتْنَة»، متشابهات قرآن را ملاك فكر و عمل خود قرار مى‌‌دهند و با دست‌‌آويز قرار دادن متشابهات يا با تأويل و تفسيرهاى نادرست از آيات، ظاهر قرآن را رها كرده، فتنه‌‌جويى مى‌‌كنند.
سؤالى كه در اين‌‌جا مطرح مى‌‌شود اين است كه فتنه چيست؟ و فتنه‌‌جويى كدام است؟ متخصصان علم لغت، به خصوص آنهايى كه سعى دارند لغت را به معناى اصلى خود برگردانند و با توجه به معناى اصلى لغت واژه‌‌ها را معنا كنند، گفته‌‌اند «فتنه» در اصل به معناى داغ كردن شىء بر روى آتش است. آن گاه كه شىء بر روى آتش قرار مى‌‌گيرد تا داغ يا سوزانده يا ذوب شود، عرب از اين معنا به «فَتَنَهُ»؛ يعنى آن شىء را داغ كرد، تعبير مى‌‌كند. در قرآن نيز مادّه «فَتَنَهُ» به همين معناى لغوى به كار رفته است؛ آن جا كه مى‌‌فرمايد: يَوْمَ هُمْ عَلَى النّارِ يُفْتَنُون(69)؛ يعنى روزى كه آنها با آتش سوزانده مى‌‌شوند.
بنابراين، اصل معناى لغوى «فتنه» سوزاندن و ذوب كردن است؛ لكن چنان‌‌كه لغت‌‌شناسان مى‌‌گويند گاه با توجه به لوازم يك معناى لغوى، آن معنا به لوازم يا ملزومات آن نيز سرايت مى‌‌كند و با اشراب لازمه معنا و استعمال آن لغت در لازمه معنا، كم كم آن لازم به صورت معناى دوم و سوم براى لغت در مى‌‌آيد. لغت و واژه «فتنه» نيز بدين صورت است؛ زيرا چنان‌‌كه گفته شد «فتنه» در اصل به معناى داغ شدن است، لكن «داغ شدن» يك لازمه‌‌اى دارد و آن اين‌‌كه اگر اين داغ شدن و در آتش قرار گرفتن در مورد