انحرافى و ضرورت معرفى منحرفان، وظيفه عالمان دينى و مبلغان علوم و معارف الهى را مضاعف مىكند؛ زيرا زدودن افكار انحرافى و شبهات ملحدان از افكار مردم به خصوص جوانانى كه از نظر علوم و معارف دينى از بنيه علمى كافى برخوردار نيستند، از كارهاى زيربنايى تبليغ و حاكميت بخشيدن به فرهنگ قرآنى و دينى است و بدون آن نمىتوان انتظار نتيجه مطلوب و بايسته داشت. براى روشن شدن اين مطلب، بحث را در سه بخش شبهات، شگردها و انگيزههاى مخالفان از طرح شبهات پى مىگيريم.
هر چند قرآن بزرگترين نعمتى است كه خداى متعال به بندگانش عطا فرموده و هر چند خود، ضمانت حفظ آن را از دستبرد شياطين و تحريف انسانهاى شيطانصفت بر عهده گرفته است؛ لكن اين تمام داستان نيست. شيطان، اين دشمن قسم خورده فرزندان آدم، نيز در هر زمان، متناسب با شرايط و روحيات حاكم بر كسانى كه از نظر موقعيتهاى اجتماعى قادر به تأثيرگذارى بر اذهان مردم هستند، شبههاى در راستاى هواهاى نفسانى آنان بر ايشان القا مىكند تا از طريق آنها عموم مردم را به دنبال خود بكشد و از قرآن و دين منحرف نمايد. از آنجا كه قرآن بزرگترين وسيله نجات و هدايت و سعادت انسانهاست، همه آرزو و هدف شيطان جدا كردن مردم از قرآن و دين است. يكى از كارهاى شيطان در اين راه، ترغيب و وسوسه انسانهايى است كه مىتوانند با القاى شبهات پيرامون دين و قرآن، در ايمان و اعتقاد مردم خلل وارد كنند.
فعاليت شيطان و شيطانصفتان در مبارزه با قرآن كريم از همان ابتداى نزول قرآن وجود داشته است. اين فعاليتها از سفارش به پنبه در گوش قرار دادن و ممانعت از شنيدن آيات الهى و تهمت و افترازدن بر پيامبر شروع شد و امروز نيز به اشكال ديگرى ادامه دارد و از اين پس نيز ادامه خواهد داشت. در اين زمينه از ذكر جزئياتِ نحوه مقابله با قرآن در طول تاريخ صرف نظر مىكنيم و براى پرهيز از اطناب بحث، با ذكر برخى از شبهههايى كه امروزه در سطح جامعه براى تضعيف فرهنگ دينى و عقايد مذهبى مردم و جوانان مطرح مىشود، سعى مىكنيم تا اذهان خوانندگان و جوانان را روشن كنيم تا با آگاهى از اين ترفندهاى شيطانى بتوانند با تهاجم فرهنگى دشمنان مقابله كنند.
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل سوم/ قرآن و تهاجم فرهنگی