نشوند و غرق شدن در لذايذ مادى آنها را از سعادت باز ندارد.
به هر حال، نزول بعضى از بلاها زمينه بيدارى و توجه انسانهاى غافل است؛ زيرا در شرايط سخت انسانها بهتر نياز خود را به خدا درك مىكنند و آمادگى پذيرش حق و تعليمات انبيا را بيش از موقعى كه در رفاه هستند پيدا مىكنند. قرآن مىفرمايد: وَ ما اَرْسَلْنَا فى قَريَة مِنْ نَبِىّ اِلاّ اَخَذْنا اَهْلَها بِالبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُون(15)؛ پيامبرى در قريهاى و شهرى نفرستاديم مگر اينكه اهل آن قريه را به سختى و گرفتارى و رنج مبتلا كرديم تا شايد آنها به خود بيايند و در مقابل خدا تضرّع كنند. آيه 75 و 76 سوره مؤمنون نيز به اين مطلب تصريح دارد: وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ. وَ لَقَدْ اَخَذْناهُمْ بِالعَذابِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُوْن؛ و اگر آنان را ببخشاييم، و آنچه از سختى بر آنان وارد آمده برطرف كنيم آنان در طغيان خود كوردلانه اصرار مىورزند.
بنابراين فلسفه بعضى از عذابها و سختىهاى امّتها بيدارى مردم و برگشت آنها به راه هدايت است، هر چند ممكن است اين سختىها و تنگناها و بلاها بعضى از امّتها را بيدار نكند و آنان همچنان در ضلالت و گمراهى اصرار ورزند؛ كه در آن صورت حجت بر آنها تمام مىشود و بايد منتظر نزول بلاهايى كه به حيات و زندگى آنها خاتمه دهد باشند.
قرآن در آيات 42 تا 44 سوره انعام خطاب به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مىفرمايد: «ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند پيامبرانى فرستاديم و اسباب هدايت و تذكر و هشدار را در حق آنها تمام كرديم، امّا آنها قدر ناشناس بودند، قساوت به خرج دادند و از شيطان فريب خوردند و به هشدارهاى ما توجه نكرده، آنها را فراموش كردند. ما چند صباحى آنها را در ناز و نعمت قرار داديم به نحوى كه مغرور و شاد گشتند و ناگهان گريبان آنها را گرفتيم. آنان يكباره نوميد گشتند و درهاى اميد را به روى خود بسته ديدند.» بايد بدانيم كه اين سنت الهى است كه در امّتهاى پيشين جارى بوده است و امّت پيامبر آخرالزّمان نيز از آن مستثنى نيست.
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل اول / جایگاه قرآن در جامعۀ دینی