صفحه ١٠٥

اما به مسجد و خدا كه مى‌رسند، مى‌گویند بودجه نداریم و مساجد باید مردمى باشد و از بودجه خود مردم اداره شود! آنان نه تنها خود براى تبلیغ اسلام، قرآن، ارزش‌هاى دینى و شهدا قدمى برنمى‌دارند، كه اگر كسى هم اسمى از شهدا و ارزش‌ها ببرد ناراحت مى‌شوند و مى‌گویند این حرف‌ها مربوط به سال‌هاى اوایل انقلاب و جبهه و جنگ بود و امروزه دیگر نباید مطرح شود. اینان همان‌هایى هستند كه قرآن مى‌فرماید: وَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَة. اینان نه تنها حاضر نیستند نسبت به كسانى كه احیاگر یاد خدا و ارزش‌هاى دینى در جامعه هستند تشكرى داشته باشند، كه از چنین مطالبى روى‌گردان نیز هستند.
بهترین دارو براى چنین كسى ذكر و یاد خدا است، اما افسوس كه آن‌چنان به ورطه سقوط افتاده كه این آب حیات را كنار مى‌زند و از آن روى مى‌گرداند. به راستى چه كس مى‌تواند ستم‌كارتر از چنین انسانى باشد: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها. اینان نه تنها از سخن گفتن درباره خدا و حساب و كتاب و قبر و قیامت استقبال نمى‌كنند، بلكه مى‌گویند: امروزه دوران مدرنیته است و عصر تكلیف و بندگى و حساب و كتاب به سر آمده است! تكلیف براى انسان‌ها معیّن كردن و آنها را به بندگى و خاكسارى در برابر موجودى برتر دعوت كردن، مربوط به دوران برده‌دارى بود! در این عصر، بشر مدرن و متمدن طالب حقوق خویش است و مى‌خواهد حقوقى را كه هزاران سال از او دریغ داشته‌اند استیفا كند! «بنده» نامى زیبنده انسان نیست و انسان را به «بندگى» طلبیدن بزرگ‌ترین اهانتى است كه مى‌توان در حق او روا داشت!
اینان در باطن هیچ اعتقادى به خدا و اسلام ندارند و از طرح صحبت‌هایى نظیر خدا و اسلام و شهدا و ارزش‌ها واقعاً ناراحت مى‌شوند و تا آن‌جا كه