براى تهیه اینها باید تلاش كند و دنبال كسب و كارى برود. گاهى انسان به خود مىآید و مىبیند عمرى است شب و روز، فكر و ذكرش همین چیزها بوده و اصلا فرصتى نیافته تا درباره مبدأ و معاد و مسیرى كه بین مبدأ و معاد پیش رو دارد، بیندیشد!
چیزهایى كه در اطراف ما هستند و به طور طبیعى توجه ما را به خود جلب مىكنند، گاهى به گونهاى هستند كه توجه به آنها انسان را از آن مسایل اصلى چنان دور مىكند كه بازگشتش بسیار مشكل است. اینگونه امور را خداوند بر ما حرام كرده است. مثلا خداوند نوشیدن مُسكرات را حرام كرده؛ چون باعث مىشود عقل انسان زایل گردد و دیگر نتواند به خدا توجه كند! یا مثلا غنا و موسیقىهاى لهوى هم همینطور هستند. اگر انسان به اینگونه چیزها عادت كند به كلى از خدا و قیامت و این طور مسایل غافل مىشود: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّه؛(1) و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ ]دانشى از راه خدا گمراه كنند.
گاهى برخى سرگرمىها نظیر تماشاى بعضى از برنامههاى تلویزیون یا گپ زدن با دوستان باعث گردد كه انسان از نمازش هم غافل شود! این گونه چیزها دو حیثیتى هستند؛ از یك سو مىتوانند موجب غفلت انسان از یاد خدا گردند و از سوى دیگر، انسان اگر از قبل مقدماتى را در خود فراهم كرده باشد، بتواند از آنها در جهت كمال و توجه به خداوند نیز استفاده كند!
چنان نیست كه همه چیزهایى كه جنبه حیوانى و مادى دارند، لزوماً و صد در صد غفلتآور باشند؛ بلكه بستگى به خود ما و شرایط روحى و نفسانى ما دارد. ما مىتوانیم زمینه روحى و نفسانى را در خود چنان آماده كنیم كه همین
آیین پرواز
عوامل غفلت