كامل طنابهاى گردنم، و آنچه مشتمل بر آن است قفسه سینهام، و كمربندهاى پىِ حیاتىِ متصل به دل و جگرم، و پیوندهاى درآویخته پوشش دلم، و قطعات كنارههاى جگرم، و آنچه در بر گنجانده غضروفهاى دندههایم، و گیرههاى بندهاى مَفْصَلهایم، و انقباض عضلاتم، و گوشههاى سرانگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و رویه پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانهایم، و مغزم، و رگهایم، و همه اعضایم... .(1) ائمه ما و اهل بیت(علیهم السلام) در دعاها و مناجاتهاى خود به نعمتهاى معنوى خداوند نیز توجه داشتهاند. در مناجاتى از امام سجاد(علیه السلام) این چنین مىخوانیم: وَ مِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَینا جَریانُ ذِكْرِكَ عَلى اَلْسِنَتِنا وَ اِذْنُكَ لَنا بِدُعائِك؛(2) خدایا! از بزرگترین نعمتهایت بر ما ذكر و یاد تو بر زبان ما، و اجازهات به ما در خواندن تو است. خدایا، همین كه مىتوانم تو را یاد كنم و به من اجازه دادى كه با تو سخن بگویم، از بزرگترین نعمتهایى است كه به من ارزانى داشتهاى.
هركسى حق سخن گفتن در برابر خداى متعال را ندارد. تا او خود اجازه ندهد ما چه لیاقتى داریم كه با حضرتش حرف بزنیم؟! مجلسى بزرگ را تصور كنید كه شخصیتى بزرگ، در آن حضور داشته باشند. در این مجلس هركسى حق ندارد سخن بگوید، و باید قبلا اجازه بگیرد. در مقابل خدایى كه عظمتش بىنهایت است، ما بندگان ناچیز و حقیر كه هر چه داریم از عطاى او است، بىاجازت او نمىتوانیم و نباید زبان به سخن بگشاییم. البته خداى متعال از سر لطف و رحمت بىانتهایش، با بزرگوارى تمام، به همه بندگانش اجازه داده تا هرگاه كه اراده كنند رو به درگاهش آورند و با او سخن بگویند؛ از این رو یكى
آیین پرواز
راهى براى خشوع در نماز