صفحه ٢١٢

بحث این است كه قدر و ارزش نماز و بهره‌اى كه ما مى‌توانیم از آن ببریم بسیار فراتر از اینها است.
ما با آن افق اعلاى نماز و ملكوتى آن بسیار فاصله داریم و متأسفانه از آثار فوق‌العاده آن محروم هستیم. سرّ این محرومیت نیز این است كه ما نماز را در همین ظواهر الفاظ و اذكار و حركات و سكناتش خلاصه كرده‌ایم و از روح و حقیقت آن غافلیم. از نمازى كه حاصلش لقلقه زبان و خم و راست شدنى بیش نیست، نمى‌توان انتظار داشت كه انسان را به معراج ببرد! نمازهاى بسیارى از ما شبیه نماز است و ما فقط اداى نماز را در مى‌آوریم!
لازم نیست حتماً نماز طولانى باشد؛ نماز اگر كوتاه و مختصر هم باشد اما روح داشته باشد، مى‌تواند معجزه بیافریند و انسان را از پست‌ترین مراحل به اوج شرف و عظمت برساند. اگر نماز روح داشته باشد، قرآن كریم مى‌فرماید اثرش این است: از كار زشت و ناپسند باز مى‌دارد. با این حال ما بسیارى از نمازخوان‌ها را دیده‌ایم كه به محض خارج شدن از مسجد به دنبال گناه مى‌روند و نماز تأثیرى در بازداشتن آنان از گناه و زشت‌كارى نداشته است.
در روایتى، امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى‌كنندكه آن حضرت مى‌فرمایند، كسى كه پنج نوبت نماز مى‌خواند، مثل آن است كه نهرى جلوى خانه‌اش باشد و روزى پنج بار بدنش را در آن بشوید؛ آیا چرك و كثافتى در بدنش باقى خواهد ماند(1)؟! با این همه، ما پنج نوبت نماز مى‌خوانیم، اما هنوز هم آلوده به چرك و كثافت انواع گناهان هستیم! همه