چیزى دیگر امید دوخته؛ این بدان معنى است كه آن كس یا چیز را مهمتر و بزرگتر از خدا مىداند. آنگاه آیا این ـ نعوذ بالله ـ به بازى گرفتن و مسخره كردن خدا نیست؟!! آیا ـ نعوذ بالله ـ خداى متعال به اندازه یك انسان معمولى ارزش ندارد كه ما به هنگام نماز و در حالى كه با او سخن مىگوییم، روى دلمان به هر سمت و سویى هست جز خدا؟!!
اینكه ما از نمازهایمان بهرهاى نمىبریم و رشد و تكاملى از ناحیه آن در خود احساس نمىكنیم علتش این است كه نمازهاى ما واقعاً نماز نیست. آنچه كه حقیقتاً انسان را به خدا نزدیك مىكند این است كه دل و قلبش با خدا مرتبط شود. این ظواهر بایستى در واقع نمودى از آن توجه و ارتباط قلبى باشد. حقیقت و روح نماز همان توجهات قلبى است و بدون آن، نماز كالبدى مرده است. آیا از كالبد مرده امید حركت و تأثیرى هست؟!
ما به ارزش و اهمیت نماز پى نبردهایم، وگرنه چیزى و عملى بهتر از نماز نمىتواند انسان را به خدا نزدیك كند. اشكال نمازهاى ما این است كه «نماز» نیست؛ اگر «نماز» حقیقى شد آنگاه خواهیم دید كه چه آثار و بركاتى هم براى زندگى دنیایمان و هم براى ترقى و تكامل معنوى و روحیمان دارد.
آیین پرواز
نماز، سرّ تكامل سرّ مكتوم؟!