صفحه ١٥٨

ما برخى از گناهان را شرم داریم كه حتى در حضور كودك و نوجوانى نابالغ اما ممیز، انجام دهیم. اگر مى‌دانیم كه خداوند در همه‌جا و در همه حال شاهد و ناظر اعمال ما است، باید شرممان بیاید كه گناه كنیم؛ اما چرا این‌گونه نیست؟ چون به آن گناه و لذت آن، چنان دل‌بستگى پیدا كرده‌ایم كه خدا را فراموش مى‌كنیم. اگر واقعاً ایمان داشته باشیم كه خدایى هست و حساب و كتابى از اعمال ما خواهد كشید، گناه نمى‌كنیم. در آن لحظه‌اى كه گناه مى‌كنیم این باور و این حقیقت از وجود ما جدا مى‌شود. اگر بى‌باكانه گناه مى‌كنیم دلیل بر ضعف عنصر دوم ایمان در ما است. چه كنیم تا آن عنصر قوى شود؟
در مورد عنصر اول، یعنى معرفت، گفتیم كه راه تقویت آن، درس خواندن، تحقیق كردن، استاد دیدن و مطالعه كردن است. پس از آن نیز تمرین و تكرار آموخته‌ها است تا فراموش نشوند. این فقط شرط لازم و مقدمه است براى آمدن جزء بعدى و اصلى كه همان پذیرش قلبى و بناگذارى به التزام عملى است. در بسیارى از موارد ما حقیقت را مى‌دانیم و در بُعد شناخت و معرفتْ مشكلى نداریم، اما در التزام عملى به آن شناختْ مشكل داریم. مى‌دانیم نماز واجب است و مطلوب خداى متعال است، اما رغبتى براى خواندن آن نداریم.
براى تقویت عنصر دوم باید سعى كنیم اسب چموش دل و نفس را مهار كنیم و با رام كردن آن، اجازه ندهیم ما را به هر جا كه خاطرخواه او است بكشد.
البته مهار كردن نفس هم نیاز به ایجاد مقدمات دارد. براى این كه كسى بتواند خواسته‌هاى نفس را تعدیل نماید باید از برنامه‌هاى ساده شروع كند و به تدریج به پیش برود تا مرحله به مرحله اشتیاق و رغبت نفس را به تمكین و تسلیم در برابر خدا و حقیقت بیشتر كند.